ORIGINAL_ARTICLE
قلب نحوی در کردی کلهری براساس برنامۀ کمینهگرا
قلب نحوی در کردی کلهری حرکتی مشخّصهمبنا با انگیزۀ بازبینی مشخّصۀ تأکید است. انواع مختلف قلب نزدیک، قلب دور، قلب چندگانۀ نزدیک و دور و قلب به سمت چپ در کردی کلهری رایج است. مفعول مشخّص، گروه فعلی، گروه پرسشواژه و فاعل درونه برخلاف مفعول نامشخّص سازههای مقلوبشدنی در این زبان هستند. قلب نزدیک و دور مفعول مشخّص در کردی کلهری، منجر به ایجاد روابط ارجاعی و مرجعگزینی جدید میشود که ضمن ردّ نظر میاگاوا (2001) و ماهاجان (1990) که موردی از تناقض ویبلهوت نیز است. با ارائة استدلالهایی ازقبیل جایگاه قید جمله و قید گروه و همچنین، ضرورت وجود فاعل در پاسخ کوتاه اثبات شد که برخلاف برخی مطالعات (میاگاوا، 2001؛ ماهاجان، 1994 و کریمی، 2005)، مشخّصۀ اصل فرافکنی گسترده را نمیتوان بهمثابة انگیزة قلب نزدیک در کردی کلهری فرض کرد. دادههای بررسیشده در این مقاله بیانگر آن است که قلب نزدیک در کردی کلهری حرکتی غیر موضوعی به مشخّصگر گروه تأکید است. یکپارچگی ارائهشده در تبیین قلب نزدیک و دور از دستاوردهای دیگر این مطالعه است که شواهدی برای ردّ ماهاجان (1994)؛ میاگاوا (2001) و کریمی (2005) محسوب میشود. این یکپارچگی در تبیین قلب نزدیک و دور همسو با اصول اقتصادی موجود در کمینهگرایی مبنی بر استفادة حداقلی از ابزارها در تحلیل دادهها نیز است.
https://jlw.razi.ac.ir/article_983_db8c362063301a43ed84f19560a107af.pdf
2018-12-22
1
19
قلب نحوی
کردی کلهری
کمینه گرایی
بازبینی مشخّصه
تأکید تقابلی
مصطفی
خان محمدی
mostafa.khan18@yahoo.com
1
دانش آموخته دکتری زبان شناسی، دانشگاه رازی
LEAD_AUTHOR
شجاع
تفکری رضائی
sh.tafakkori@razi.ac.ir
2
استادیار زبان شناسی، دانشگاه رازی
AUTHOR
خسرو
غلامعلی زاده
gholamalizade@razi.ac.ir
3
استادیار زبانشناسی، دانشگاه رازی
AUTHOR
انوشه، مزدک (1389). رویکردی مشخّصهمبنا به فرایندهای مبتداسازی و تأکید در زبان فارسی. پژوهشهای زبانی، 1 (1)، 1-28.
1
بهادر، محمدرضا (1390). نحو کردی براساس دستور زایشی. پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشگاه رازی، کرمانشاه.
2
تفکری رضایی، شجاع و یاسمن چوبساز (1392). مشخّصبودگی در کردی کرمانشاهی. جستارهای زبانی، 4 (16)، 55-68.
3
حیدری، عبدالحسین و افسر روحی (1393). قلب نحوی در زبان ترکی آذری براساس مدل کاوشگر-هدف برنامۀ کمینهگرایی. جستارهای زبانی، 5(17)،27-44.
4
دبیرمقدم، محمد (1374). فعل مرکب در زبان فارسی. مجلّة زبانشناسی، 12(1)، 2-46.
5
درزی، علی و مژگان همایونفر (1389) کانونیسازی در زبان فارسی. زبان و زبانشناسی، 6(12)، 1-20.
6
راسخمهند، محمد (1382). قلب نحوی در زبان فارسی، پایاننامة دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
7
------------- (1385). ارتباط قلب نحوی و تأکید در زبان فارسی. دستور، (2)، 20-35.
8
کریمی، یادگار (1388). ساخت کنادی: منشأ و ماهیت آن، پایاننامة دکتری زبانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
9
Adger, D. (2003). Core Syntax: A Minimalist Approach: Oxford: Oxford University Press.
10
Bailyn, J. (2002). Scrambling as Sate of Art .GLOT News Letters.
11
Boškowitch, Z. & D. Takashi (1998). Scrambling and Last Resort .Linguistic Inquiry, 29, 347-66.
12
Citko, B. (2014). Phase Theory. Cambrigde University Press.
13
Chomsky, N. (1995). The Minimalist Program. Cambridge, Mass: MIT.
14
---------------- (2004). Beyond Explanatory Adequacy. In: A. Belletti (Ed.), Structures and Beyond. The Cartography of Syntactic Structures, (pp. 104-31). Oxford University Press.
15
Cinque, G. (1999). Adverbs and Functional Heads: A Cross- Linguistics Perspective. Oxford University Press, Oxford.
16
Grenedorf, G. & W. Sternefeld (1990). Scrambling and Barriers. In: G. Grewendorf & W. Sternefeld (Ed.), Cambridge University Press.
17
Haegaman, I. & J. Gueron (1999). English Grammar: A Generative Prespective. Oxford: Blackwell.
18
Hornstein, N., J. Nunes & K. K. Grohmann (2005). Understanding Minimalism. Oxford University press.
19
Karimi, S. (1999). Is Scrambling as Strange as We Think it is?. MIT Working Papers in Linguistics, 33, 159-190.
20
------------- (2003). Focus Movement and the Nature of Uninterpretable Features. In: A. Carnie, H. Harley & M. Willie (Eds.), Formal Approaches to Function in Grammer, (pp. 297-306). Blackwell Publishers.
21
------------- (2005). A Minimalist Approach to Scrambling, Evidence from Persian. Gruytre Mounton, Newyork.
22
KarimiDostan, Gh. (1997). Light Verb Constructions in Persian. Ph.D Dissertation, University Of Essex, England.
23
Mahajan, A. K. (1990). A/A - bar Distinction and Movement Theory. Ph.D Dissertation, MIT.
24
------------------------- (1994). Rightward Scrambling. In: D. Beerman, D. LeBlanc & H. van Riemsdijk (Eds.), Right ward movement, (pp. 185-213). John Benjamin publication.
25
Miyagawa, Sh. (2000). EPP, Scrambling and Wh in situ. In: Kenstowitch (Ed.), ken Hale: A Life in Language M, MIT Press, 293-338.
26
------------------ (2001). EPP, Scrambling and Wh in Situ .In: M. Kenstowitch (Ed.), ken Hale: A Life in Language, (pp. 293-338). MIT Press.
27
------------------ (2003(. A-Movement Scrambling and Options with Optionality. In: S. Karimi (Ed.), Word Order and Scrambling, (pp. 177-200). Blackwell Publisher.
28
------------------ (2006). Moving to the Edge. International Conference on English and Linguiatics. (pp. 3-18). Pusan University, Pusan. Korea.
29
Saito, M. (1985).Some Asymmetries in Japanese and Their Theoretical Implications. Ph.D Dissertation MIT.
30
------------ (2006). Optional a - Scrambling. The 15Th Japanese/ Korean Linguistics Conference. Kyoto University.
31
------------ & N. Fukui (1998). Order in Phrase Structure and Movement. Linguistic Inquiry, 29, 439-477.
32
Webelhuth, G. (1989). Syntactic saturation phenomena and the modern Germani Languages. Doctoral Dissertation, University of Massachusetts, Amherst.
33
Yun Kim, RH. (2003).Scrambling and Minimalist Program. Generative Grammar, 13 (1), 1-2.
34
Zubizarreta, M. L. (1998). Prosody, Focus, and Word order. Cambridge: The MIT Press.
35
ORIGINAL_ARTICLE
فرایندهای واژ - واجی پیشوندهای گویش تاتی تاکستان بر پایۀ نظریۀ بهینگی
پژوهش حاضر، تلاشی است در جهت بررسی پیشوندهای واژ - واجی گویش تاتی تاکستان و واکاوی چگونگی عملکرد فرایندهای واژ - واجی در چارچوب نظریۀ بهینگی. منظور از فرایندهای واژ - واجی آن دسته از تغییرات واجی است که در بافتی صرفی یعنی در مرز بین تکواژها ایجاد میشود و انگیزۀ آوایی دارد. روش پژوهش بهصورت تحلیلی بوده و دادهها از کتابهای تاتی، رادیو و شبکههای محلّی گردآوری شدهاند. متغیّرهای زبانی براساس نوع فرایندهای آوایی و واژگانیِ دخیل مورد بررسی قرار گرفتند. نهایتاً، براساس دادههای موجود، این نتیجه بهدست آمد که در این زبان گاهی فرایند حذف و گاهی درج در مرز تکواژی رخ میدهد؛ هرچند فرایند حذف در پیشوندها از مرتبۀ بالاتری نسبت به درج برخوردار است. این امر، نشاندهندۀ همنوایی یا همان دسیسۀ واجی است و درواقع نشان میدهد که مرتبهبندیِ محدودیتهای جهانی در این گویش صادق بوده و محدودیتهای موجود در گویش یادشده با محدودیتهای جهانی همسو است. این پژوهش به پیکرۀ دانش زبانیِ زبانشناسان در مورد گویش تاتی افزوده و به پژوهشگران در شناختِ هرچه بیشتر فرایندهای واژ - واجی گویش تاتی و تطابق آن با جهانیهای این حوزه یاری میرساند.
https://jlw.razi.ac.ir/article_984_7fee1937ebc197c5f3e3be217d0109be.pdf
2018-12-22
21
36
فرایند واژ - واجی
گویش تاتی
نظریۀ بهینگی
محدودیتها
پیشوند
جواد
رحمانی
javad.rahmani.zaban@gmail.com
1
دانشجوی دکتری تخصصی زبانشناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زنجان، زنجان، ایران
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
اروجی
nastarankiyanpour94@gmail.com
2
استادیار زبانشناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زنجان، گروه زبانشناسی، زنجان، ایران
AUTHOR
بهزاد
رهبر
rahbarbehzad@gmail.com
3
استادیار زبانشناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زنجان، گروه زبانشناسی، زنجان، ایران
AUTHOR
بیجنخان، محمود (1389). واجشناسی: نظریة بهینگی. تهران: سمت.
1
سبزعلیپور، جهاندوست (1389). زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار). رشت: فرهنگ ایلیا.
2
صادقی، علیاشرف (1390). مسائل تاریخی زبان فارسی. تهران: سخن.
3
طاهری، عباس (1388). بررسی گویش تاتی تاکستان. تاکستان: سال.
4
کرد زعفرانلو کامبوزیا، عالیه (1385). واجشناسی قاعدهبنیاد. تهران: سمت.
5
Clark, Z. (2004). A Stochastic Optimality Theory Approach toSyntacticChange. Ph.D. dissertation in Linguistics, Stanford University.
6
Fuller, M. (2013). On the Special Role of Faithfulness Constraints in Morphology-Sensitive Phonology: The M-Faithfulness Model. Ph.D. dissertation in Linguistics, University of North Carolina.
7
Kager, R. (1999). Optimality Theory. New York: Cambridge University Press.
8
MaCarthy. J. (2011). Autosegmental Spreding in Optimality Theory. Massachusetts: Massachusetts University Press.
9
Prince, A. & P. Smolensky (1993). Optimality Theory: Costraint Interaction in Generative Grammer. Oxford: Blackwell Publishing Ltd.
10
Smith, J. L. (2012). Parts of Speech in Phonology: Handout. 17th LIPP Symposition at the the 18th Manchester Phonology Meeting. Manchester: University of Manchester.
11
Stilo, D. L. (1981). The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia. Iranian Studies, 3 (14), 137-187
12
Uffman, C. (2002). Intrusive and Optimal Epenthetic Consonants. Toulouse Conference on English Phonology, Oxford: Blackwell publishing.
13
Yarshater, E. (1962). The Tati Dialect of Ramand, In: W. B. Henning andE. Yarshater (Eds.), A. Locust' Leg. Studies in Honour of S.H. Taghizadeh, London, 2 (11), 240-5.
14
----------------- (1969). A Grammar of Southern Tati Dialects. Paris, The Hague: Mouton.
15
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیلی نقش گرا از کاربردهای حرف اضافۀ با در زبان فارسی
کاربرد فراوان حرف اضافة با در زبان فارسی، پژوهش حاضر را بر آن داشته است تا در چارچوب دستور نقش و ارجاع، با بررسی بازنمایی ساخت منطقی برخی جملات زبان فارسی شنیدۀ پژوهشگران که دربردارندةحرف با بوده است، به بررسی انگیزشهای دستوری یا معنایی اعطای این حرف اضافه به گروههای اسمی در زبان فارسی بپردازد. نتیجة این نوشتار آن است که حرف اضافۀ با، حرفی اصولاً مکانی و مقولهای شعاعی است که مفاهیم مربوط به آن از مفاهیمی مرکزی چون باهمبودن و داشتن منشعب میشوند. بهتبع آن، نشان میدهد که نمیتوان تنها به قوانین اوّلیّۀ بیانشده در دستور نقش و ارجاع در زمینۀ تخصیص حروف اضافه، بسنده کرد و میبایست با بررسی انگیزشهای معنایی، ساخت منطقی جملات حاوی حروف اضافه را بهگونهای دقیقتر ترسیم کرد که از مشکلات و مسائلی که در نمودهای ساخت منطقی اوّلیۀ پیشنهادی رویکرد نقش و ارجاع وجود داشت، برحذر بود. افزون بر این، تحلیل ارائهشده در این پژوهش قادر به توجیه کاربردهای متنوّعی از حرف اضافۀ با مانند انواع قیدی، مشارکتی، پذیرنده و ابزاری در زبان فارسی است.
https://jlw.razi.ac.ir/article_985_a1dada8c75b52aef034ab0f99ef60716.pdf
2018-12-22
37
59
دستور نقش و ارجاع
رویکرد فارل
حرف اضافۀ با
ساخت منطقی
مقولۀ شعاعی
والی
رضایی
vali.rezai@fgn.ui.ac.ir
1
دانشیار زبان شناسی، دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
سلیمان
قادری
soleimanghaderi@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری زبان شناسی، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
حسندوست، محمد (1383). فرهنگ ریشهشـناختی زبـان فارسـی. تهـران: فرهنگـستان زبـان و ادب فارسی.
1
خطیب رهبر، خلیل (1367). دستور زبان فارسی کتاب حروف اضافه و ربط. تهران: سعدی.
2
زاهدی، کیـوان و عاطفـه محمـدی زیـارتی (1390). شـبکة معنـایی حـرف اضـافة فارسـی «از» در چهارچوب معنیشناسی شناختی. تازههای علوم شناختی، 13(1)، 67-80.
3
سعیدی، همایون (1391). بررسی گروههای حرف اضافهای زبان فارسی وکاربردهای آموزشی آنها. پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبانشناسی، دانشگاه اصفهان.
4
گلفام، ارسلان، مصطفی عاصی، فردوس آقاگل زاده و فاطمـه یوسـفی راد (1388). بررسـی حـرف اضافة «از» در چارچوب معناشناسی شناختی و مقایسة آن با رویکـرد سـنّتی. زبـان و زبانشناسی، 5 (10)، 69-80.
5
مختاری، شهره و حدائق رضائی (1392). بررسی شناختی شبکة معنایی حرف اضافه «با» در زبان فارسی. مجلّه زبانشناسی و گویشهای خراسان، 9 (17)، 73-94.
6
Brugman, C. M. (1988). The Story of Over: Polysemy, Semantics and the Structure of the Lexicon. New York: Garland.
7
Farrell, P. (2009). The Preposition “with” in Role and Reference Grammar. In: Guerrero, Ibanez, and Belloro, (pp. 179-202).
8
Foley, W. A. & R. D. Jr. Van Valin (1984). Functional Syntax and Universal Grammar. Cambridge: Cambridge University Press.
9
Pavey, E. L. (2010). The Structure of Language. Cambridge: Cambridge University Press.
10
Tyler, A. & V. Evans (2003). The Semantics of English Preposition: Spacial Scenes and Embodied Meaning and Cognition. Cambridge: Cambridge University Press.
11
Van Valin, R. D. Jr. (2005). Exploring the Syntax-Semantics Interface. Cambridge: Cambridge University Press.
12
----------------------------- (2014). Role and Reference Grammar. In: A. Carnie, & Y. Sato & D. Seddiqi. The Routledge Handbook of Syntax (pp. 579-603). London & New York: Routledge,
13
----------------------------- & R. J. La Polla (1997). Syntax: Structure, Meaning and Function. Cambridge: Cambridge University Press.
14
Vendler, Z. (1967). Linguistics in philosophy. Ithaca: Cornell University Press.
15
ORIGINAL_ARTICLE
الگوی رشد شناخت اجتماعی کودکان پیشدبستانی فارسیزبان و فارسی - ترکیزبان با توجّه به توالی تکلیفهای نظریۀ ذهن
شواهد محکمی در حمایت از وجود ارتباط بین رشد زبان در کودکان و رشد نظریۀ ذهن وجود دارد. ولمان و لیو (2004) مقیاسی از پیشرفت رشدی درک حالتهای ذهنی در کودکان پیشدبستانی ارائه دادهاند. در این مقیاسگذاری، توالیای از هفت تکلیف ارائه شده که بهنظر میرسد با ترتیبی قابل پیشبینی، در فرایند رشد کودکان پدیدار میشوند. مجموعۀ این تکلیفها بر ساختهای مفهومی مختلفی تمرکز دارند که در این فرایند شناختی بهدنبال هم ظاهر میشوند. در پژوهش حاضر، هفت تکلیف نظریۀ ذهن روی سی کودک فارسیزبان و سی کودک فارسی – ترکیزبان اجرا شد تا ترتیبی از این هفت تکلیف براساس سطح دشواری آنها برای هریک از دو گروه زبانی ارائه شود و از سوی دیگر، ترتیبهای مشخّصشده با یکدیگر و همچنین با ترتیب پیشنهادی ولمان و لیو (2004) از تکلیفهای نظریۀ ذهن مقایسه شوند. الگوهای ارائهشده از رشد شناخت اجتماعی برای آزمودنیهای پژوهش حاضر بیانگر آن است که کودکان فارسیزبان و فارسی – ترکیزبان، مراحل رشد شناخت اجتماعی مشابهی را با تفاوتی اندک نشان میدهند. با توجّه به نتایج بهدستآمده، تفاوتی میان عملکرد کودکان تکزبانه و دوزبانه در انجام تکلیفهای نظریۀ ذهن معنادار نیست؛ بهعبارتی، نمیتوان عملکرد یک گروه زبانی در انجام تکلیفهای نظریۀ ذهن را بر گروه دیگر برتر دانست.
https://jlw.razi.ac.ir/article_986_b9fbe18593aa0898a1c9bd4c86f16506.pdf
2018-12-22
61
81
دوزبانگی
رشد شناخت اجتماعی
نظریۀ ذهن
کودکان فارسی - ترکیزبان
کودکان فارسیزبان
حالتهای ذهنی
مقیاس ولمان و لیو
شهلا
رقیب دوست
neishabour@hotmail.com
1
دانشیار گروه زبان شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی
LEAD_AUTHOR
معصومه
ملکیان
malekiyanm@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری رشتة زبانشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی
AUTHOR
کاکوجویباری، علیاصغر؛ فرهاد شقاقی و مجید برادران (1391). تحوّل شناخت اجتماعی براساس نظریۀ ذهن در کودکان. شناخت اجتماعی، 1 (2)، 32-39.
1
Bialystok, E., & F. Craik (2010). Cognitive and Linguistic Processing in the Bilingual Mind. Current Directions in Psychological Science, 19 (1), 19-23.
2
Bialystok, E., & E. Ryan (1985). A metacognitive framework for the development of first and second language skills. In: D. L. Forrest-Presley, G. Mackinon, & T. Waller (Eds).Metacognition, Cognition, and HumanPerformances. (pp. 207-252). New York: Academic Press.
3
Brown, R. (1973). A First Language: The Early Stages. Cambridge, Mass.: Harvard University Press.
4
Cebula, K. R., & J. G. Wishart (2008). Social Cognition in Children with Down Syndrome. International Review of Research in Mental Retardation, 35, 43-86.
5
Darci, N. T. (1953). A Review of the Literature on the Effects of Bilingualism Upon the Measurement of Intelligence. Journal of Genetic Psychology, 103, 259-282.
6
De Villiers, J. G., & P. A. De Villiers (2014). The Role of Language in Theory of Mind Development. Top Lang Disorders, 34 (4), 313-328.
7
Harris, C. W. (1948). An Exploration of Language Skill Patterns. Journal of Educational Psychology, 39 (6), 321-336.
8
Harris, P. L. (2006). Social Cognition. Cognition, 2, 811-858.
9
Farhadian, M., A. Rohani, M., Mariani, R. Ma’arof, N. Gazanizadand, & V. Kumar (2010). Theory of Mind in Bilingual and Monolingual Preschool Children. Journal of Psychology, 1 (1), 39-46⸳
10
Miller, C. A. (2006). Developmental Relationships between Language and Theory of Mind. American Journal of Speech-Language Pathology, 15 (2), 142-154.
11
Millett, K. R. G. (2010). The Cognitive Effects of Bilingualism: Does Knowing Two Languages Impact Children’s Ability to Reason about Mental States? ADissertation submitted in partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy, University of Minnesota.
12
Peal, E., & W. Lambert (1962). The Relation of Bilingualism to Intelligence. Psychological Monographs, 76, 1-23.
13
Premack, D., & G. Woodruff (1978). Does the Chimpanzee Have Theory of Mind? Behavioral and Brain Science, 4, 515-526.
14
Razza, R. A., & C. Blair (2009). Association Among False-Belief Understanding, Executive Function, and Social Competence: A Longitudinal Analysis. Journal of Applied Developmental Psychology, 30 (3), 332-343.
15
Saer, D. J. (1922). An Inquiry Into the Effect of Bilingualism Upon the Intelligence of Young Children. Journal of Experimental Pedagogy & Training College Record, 6, 232-240, 266-274.
16
Wellman, H. M., D. & Liu (2004). Scaling of theory-of-mind tasks. Child Development, 75 (2), 20⸳
17
ORIGINAL_ARTICLE
دربارۀ پیشینشدگی واکۀ ū در لری و گویشهای مرکزی ایران
در گونههای مختلف گویش لری، پیشینشدگی واکۀ ū و تبدیل آن به ī دیده میشود. مشابه همین دگرگونی در گویشهای مرکزی ایران نیز وجود دارد که پیشینشدگی ū در بیشتر گونهها به ü و در تعدادی به ī انجام گرفته است. چگونگی توزیع این واکۀ پیشینشده، خاستگاه و ارزش واجی آن بهویژه در گویشهای مرکزی همیشه موضوع بحث پژوهشگران بوده است. در این مقاله، با رویکردی تاریخی به این پدیده در مهمترین گویشهای لری مانند بختیاری، بویراحمدی و خرمآبادی و تعدادی از گویشهای مرکزی مانند گزی، میمهای و جرقویهای پرداخته شده است و با بررسی برابر فارسی میانه و ایرانی باستان، واژههایی که پیشینشدگی در آنها انجام شده است، این فرایند در چارچوب دگرگونیهای آوایی تاریخی این گویشها بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد پیشینشدگی تنها در واژههایی انجام گرفته است که واکۀ پیشینشده بازمانده از واکۀ ū در دورۀ میانه و باستان زبانهای ایرانی است، در حالی که در واژههایی که ū بازمانده از واکۀ ō دورۀ میانه است، این پیشینشدگی دیده نمیشود؛ از سوی دیگر، میتوان گفت این دگرگونی در دو مرحله انجام گرفته است، نخست پیشینشدن ū به ü که در گویشهای مرکزی انجام گرفته است، سپس گستردهشدن ü به ī که در گویشهای لری دیده میشود.
https://jlw.razi.ac.ir/article_987_e2077b872a9b49d87b651ca89fe75c01.pdf
2018-12-22
83
96
پیشینشدگی
واکۀ ū
گویشهای ایرانی
گویشهای مرکزی
لری
اسفندیار
طاهری
e.taheri@fgn.ui.ac.ir
1
استادیار گروه زبان شناسی، دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
طاهری، اسفندیار (1389). گویش بختیاری کوهرنگ. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
1
طاهری، اسفندیار (1395). گویش لری بویراحمدی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2
فتحی بروجنی، شهلا (1392). گویش میمهای. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
3
معماری، مهران (1389). بررسی و توصیف زبانشناختی گویش بهبهانی. اهواز: کردگار.
4
Bartholomae, C. (1904). Altiranisches Wörterbuch. Strassburg: Carl Debruner.
5
Borjian, H. (2010). The Dialect of Jowshaqan, Part One: Phonology, Morphology and Syntax. Iran and the Caucasus, 14 (1), 83-116.
6
------------- (2012). Judeo-Kashani: A Central Iranian Plateau Dialect. Journal of the American Oriental Society, 132 (1), 1-21.
7
Boyce, M. (1977). A Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian. Teheran-Liege: Brill.
8
Durkin-Meisterernst, D. (2004). Dictionary of Manichaean Middle Persian and Parthian. Turnhout: Brespol.
9
Eilers W. & U. Schapka, (1979). Westiranische Mundarten aus der Sammlung Wilhelm Eilers II: Die Mundart von Gäz, Wiesbaden: Franz Steiner Verlag.
10
Kent, R. (1953). Old Persian, Grammar, Text, Lexicon. New Haven, Connecticut: American Oriental Society.
11
MacKenzie, D. N. (1971). A Concise Pahlavi Dictionary. London: Oxford University Press.
12
MacKinnon, C. (1977). The dialect of Giō. Studia Iranica, 6 (2), 211-247.
13
------------------- (2002). The Dialect of Xorramābād and Comparative Notes on Other Lor Dialects. Studia Iranica 31, 103-38.
14
------------------- (2015). Dezfuli and Šuštari Dialect. In: Yarshater E. (Ed.), Encyclopædia Iranica, online edition, available at www.iranicaonline.org
15
Nyberg, H. S. (1974). A Manual of Pahlavi, II. Wiesbaden: Harrasowitz.
16
Stilo, D. (2007). Isfahan, xxii. Gazi Dialect. In: Yarshater E. (Ed.), Encyclopædia Iranica,Vol. XIV, Fasc. 2, (pp. 113-119), New York: Mazda Publisher.
17
Taheri, E. (2018). Azarani, a New Found Central Iranian Dialect. Iran and the Caucasus. (forthcoming).
18
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی خطاهای واژگانی دوزبانه های کردزبان ساکن کرمانشاه به هنگام تکلّم به زبان فارسی معیار
خطاها انحرافات رایج و نظاممندی هستند که در نتیجة تخطی از قواعد زبان دوم بهوجود آمدهاند. در پژوهش حاضر خطاهای واژگانی براساس دستهبندی دالی، برت و کراشن (1982) به سه دسته تقسیمشدهاند: خطاهای بین زبانی، خطاهای درونزبانی و خطاهای مبهم. هدف این نوشتار، بررسی سرچشمه و توزیع خطاهای واژگانی در گفتار کردزبانان کلهر ساکن کرمانشاه است. نمونة آماری این پژوهش که ازنظر رویکرد، جزء پژوهشهای کمّی - کیفی است، هفده دختر و پسر دوزبانة ساکن شهر کرمانشاه را شامل میشود که بهطور مساوی از هردو جنس به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند. بعد از جمعآوری دادهها، ابتدا خطاها طبقهبندی شدند و سپس بسامد وقوع آنها در قالب جدول و نمودار نشان داده شد. نتایج نشان داد که خطاهای مشاهدهشده دارای منشأ درونزبانی و بین زبانی هستند. بیشترین خطاهای مشاهدهشده نیز بهترتیب متعلّق به خطاهای بین زبانی و درونزبانی بود. نتایج این پژوهش در کنار ارائة توصیفی از خطاهای واژگانی کردزبانان کلهر، بر ضرورت اصلاح شیوههای تدریس، طرّاحی آزمونها و منابع درسی و همچنین تهیّة کتابهای دوزبانه تأکید میکند تا گامی در جهت کاهش مشکلات کردزبانان به هنگام تعامل با فارسیزبانان برداشته شود.
https://jlw.razi.ac.ir/article_988_2f3beedf68f650a99645d2e21485af02.pdf
2018-12-22
97
110
خطا
خطاهای بین زبانی
خطاهای درونزبانی
زبان فارسی
کردی کلهری
اکرم
کرانی
korani222@gmail.com
1
دکترای زبانشناسی همگانی، گروه آموزش زبان انگلیسی و زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
LEAD_AUTHOR
خسرو
غلامعلی زاده
gholamalizade@razi.ac.ir
2
استادیار زبانشناسی، دانشگاه رازی
AUTHOR
عامر
قیطوری
amer@razi.ac.ir
3
دانشیار زبان شناسی، دانشگاه رازی
AUTHOR
طاهرزاده، میترا، محمود الیاسی و عطیه کامیابی گل (1394). بررسی خطاهای نوشتاری فارسی آموزان عربزبان سطح میانی خطاهای واژگانی برمبنای چارچوب جیمز. در: سومین همایش ملی زبانشناسی و آموزش زبان فارسی، چشمانداز پژوهشهای زبان در قرن 21، (صص 101-121). مشهد مقدس.
1
علوی مقدم، سید بهنام و معصومه خیرآبادی (1391). تحلیل اشکالات نوشتاری دانشآموزان ایرانی غیر فارسیزبان (مخاطبان مجلات رشد). فصلنامة نوآوریهای آموزشی، 11 (43)، 43-59.
2
غلامعلیزاده، خسرو، عامر قیطوری و اکرم کرانی (1397). بررسی تداخل نحوی کردزبانان کلهر ساکن کرمانشاه به هنگام تکلم به زبان فارسی معیار، جستارهای زبانی، 9 (44)، 209-226.
3
کاظمی، ابراهیم (1373). تداخل، مشکل یادگیری زبان بیگانه. مجموعهمقالات دانشگاه علامه طباطبایی، (80)، 351-364.
4
کامجو، محمد (1390). تحلیل خطاهای واژگانی دانشآموزان آملی زبان مقطع دبیرستان در نوشتار زبان فارسی. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
5
مدرسی، یحیی (1368). درآمدی بر جامعهشناسی زبان. تهران: مؤسّسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
6
معرفت، فهیمه و احمد احمدیان (1384). بررسی خطاهای زبانی در نوشتار دانشآموزان فارسیآموز کردزبان (گویش مهاباد) در سطح متوسّط زبانآموزی. مجلة زبان و ادب، 9 (26)، 10-37.
7
Azzouz, A. (2013). Interference of Syntactic, Lexical and Phonological Aspects from Arabic into English for Syrian University Students: A Cross- Sectional Study in the HIL at Aleppo University. Doctoral dissertation. Aleppo University.
8
Brown, H. D. (2007). Principles of Language Learning and Teaching (4th edition). New York: Longman.
9
Dulay, H. M. B. & S. Krashen (1982). Language Two. Oxford: Oxford University Press.
10
Ellis, R. (1994). The Study of Second Language Acquisition. Oxford: Oxford University Press.
11
Farhadi, M. (2000). Studying the Problems of Arab Students in Writing in Persian: Analyzing Lexical and Syntax Errors. MA thesis, University of Shiraz.
12
Keshavarz, M. H. (2011). Contrastive Analysis & ErrorAnalysis, Tehran: Rahnama.
13
Richards, J. C. (1971). A non-contrastive approach to error analysis. ELT Journal, XXV (3), 204-219.
14