ORIGINAL_ARTICLE
واژهبست در لری خرمآبادی
زبانها و گویشهای محلّی، بهمثابة بخشی از فرهنگ و تمدّن هر ملّت، بهدلایل متعدّدی همچون مهاجرتِ گویشوران بومی، در خطر فراموشی قرار گرفتهاند؛ از این رو، این وظیفه بر دوش متخصّصان علم زبان است که با انجام مطالعات علمی درصدد احیاء و ثبت این گویشها برآیند. در پژوهش پیشرو، واژهبستهای لری خرمآبادی معرّفی و بهلحاظ جایگاه اتّصالشان به هسته، وابسته یا گروه به دو دستۀ جایگاه دوم و وند گروهی تقطیع و بررسی زبانشناختی شدهاند. روش انجام کار در نوشتار پیش رو، شاملِ تهیۀ پرسشنامۀ (215) جملهای، مصاحبه با گویشوران بومی، استخراج و بررسی واژهبستهای این گونۀ زبانی با الگوگیری از شقاقی (1392) است، البتّه مدلهای خارجی نیز در این زمینه بررسی واقع شده است. یافتههای حاصل از بررسی دادهها نشان داد، واژهبستها در این زبان به میزبان خود پیبست میشوند؛ همچنین، تکواژهای کسرۀ اضافه، معرفهگی، نکرهگی، تخصیص نکره و ضمایر پیبستی در مقولۀ پیبستهای جایگاه دوم و تکواژهای مفعول معرفه، همپایگی، تأکید فعلی، قید افزایش و فعلِ پیوستی در مقولۀ پیبستهای وند گروهی جای میگیرند. نتایج برگرفته از یافتهها بیانگر آن است که در این زبان، وندهای گروهی با توجّه به تثبیت جایگاهشان در مقایسه با پیبستهای جایگاه دوم، روی پیوستار به وندها نزدیکتر هستند. کلیدواژهها: لری خرمآبادی، واژهبست، پیبست، جایگاه دوم، وند گروهی. زبانها و گویشهای محلّی، بهمثابة بخشی از فرهنگ و تمدّن هر ملّت، بهدلایل متعدّدی همچون مهاجرتِ گویشوران بومی، در خطر فراموشی قرار گرفتهاند؛ از این رو، این وظیفه بر دوش متخصّصان علم زبان است که با انجام مطالعات علمی درصدد احیاء و ثبت این گویشها برآیند. در پژوهش پیشرو، واژهبستهای لری خرمآبادی معرّفی و بهلحاظ جایگاه اتّصالشان به هسته، وابسته یا گروه به دو دستۀ جایگاه دوم و وند گروهی تقطیع و بررسی زبانشناختی شدهاند. روش انجام کار در نوشتار پیش رو، شاملِ تهیۀ پرسشنامۀ (215) جملهای، مصاحبه با گویشوران بومی، استخراج و بررسی واژهبستهای این گونۀ زبانی با الگوگیری از شقاقی (1392) است، البتّه مدلهای خارجی نیز در این زمینه بررسی واقع شده است. یافتههای حاصل از بررسی دادهها نشان داد، واژهبستها در این زبان به میزبان خود پیبست میشوند؛ همچنین، تکواژهای کسرۀ اضافه، معرفهگی، نکرهگی، تخصیص نکره و ضمایر پیبستی در مقولۀ پیبستهای جایگاه دوم و تکواژهای مفعول معرفه، همپایگی، تأکید فعلی، قید افزایش و فعلِ پیوستی در مقولۀ پیبستهای وند گروهی جای میگیرند. نتایج برگرفته از یافتهها بیانگر آن است که در این زبان، وندهای گروهی با توجّه به تثبیت جایگاهشان در مقایسه با پیبستهای جایگاه دوم، روی پیوستار به وندها نزدیکتر هستند.
https://jlw.razi.ac.ir/article_1542_a6f0be5fc4463d1f4471252354525b0c.pdf
2020-12-21
1
20
10.22126/jlw.2020.4866.1391
لری خرمآبادی
واژهبست
پیبست
جایگاه دوم
وند گروهی
فاطمه
آخوندی
f200akhoondi@gmail.com
1
دانشآموختۀ کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه الزهرا، دانشکدۀ ادبیات، تهران، ایران.
LEAD_AUTHOR
مرضیه
صناعتی
m.sanaati@richt.ir
2
استادیار زبانشناسی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تهران، ایران.
AUTHOR
آخوندی، فاطمه و مرضیه صناعتی (1398). بررسی مؤلّفههای ترتیب واژه در زبان لری خرمآبادی. مجلّۀ علم زبان، در دست چاپ.
1
اشمیت، رودیگر (1383). راهنمای زبانهای ایرانی: زبانهای ایرانی نو. مترجمان: آرمان بختیاری؛ عسکر بهرامی؛ حسن رضائی باغ بیدی و نگین صالحینیا. جلد دوم. تهران: ققنوس.
2
ارانسکی، یوسیف م (١٣٧٨). زبانهای ایرانی. مترجم: علیاشرف صادقی. تهران: سخن.
3
اماناللهی بهاروند، سکندر (١٣٧٠). قوم لر. تهران: آگاه.
4
بهرامی، آیتالله (١٣۹٠). بررسی ساختار گویش لری شهرستان درهشهر. رسالۀ کارشناسیارشد روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
5
بهرامی خورشید، سحر و عالیه کامبوزیا کرد زعفرانلو (1393). اتّصال پیبستهای ضمیری به اسامی مختوم به واکه در زبان فارسی: چگونگی اتّصال و بازنگری نظام پیبستهای ضمیری. مجلّۀ زبان و زبانشناسی، 10 (2)، 81-102.
6
جم، بشیر (1393). پیرامون کسرۀ اضافه و تکیه در تلفّظ نام و نام خانوادگی. مجلّۀ ادبپژوهی، 8 (30)، 61-80.
7
حامدی شیروان، زهرا؛ شهلا شریفی و محمود الیاسی (1395). بررسی و توصیف واژهبستهای ضمیری در گویش بهبهانی. مجلّۀ جستارهای زبانی، 7 (32)، 125-148.
8
دبیرمقدم، محمد (١٣٨٧). زبان، گونه و لهجه کاربردهای بومی و جهانی. مجلّۀ ادبپژوهی، 2 (٥)، 91-128.
9
راسخمهند، محمد (1389). واژهبستهای فارسی در کنار فعل. مجلّۀ پژوهشهای زبانشناسی، 2 (3)، 75-86.
10
راویلنسون، هنری (۱۳۶۲). سفرنامۀ راویلنسون. مترجم: سکندر اماناللهی. تهران: آگه.
11
سبزعلیپور، جهاندوست و هنگامه واعظی (1397). بررسی واژهبست در زبان تاتی گونۀ دروی. مجلّۀ پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی، 8 (16)، 37-59.
12
شریفی، شهلا (1390). بررسی برخی نکات ساختواژی درمورد واژهبستهای ضمیری در گویش کاخکی. مجلّۀ زبانشناسی و گویشهای خراسان، 3 (5)، 1-16.
13
شقاقی، ویدا (1374). واژهبست چیست؟ آیا در زبان فارسی چنین مفهومی کاربرد دارد؟. مجموعهمقالات دانشگاه علامۀ طباطبایی، (صص. 141-158). تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
14
-------- (1386). مبانی صرف. تهران: سمت.
15
-------- (1392). وند گروهی. مجلۀ زبان و زبانشناسی، 9 (17)، 1-26.
16
صراحی، محمدامین و بتول علینژاد (1392). ردهشناسی واژهبست در زبان فارسی. مجلّۀ زبانشناسی و گویشهای خراسان، 5 (8)، 103-130.
17
ضیاءمجیدی، لیلا و فریده حقبین (1397). نمود فعل در زبان لری و گونههای آن. مجلّۀ مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران، 6 (22)، 93-110.
18
طاهری، اسفندیار (1397). دربارۀ پیشینشدگی واکۀ ū در لری و گویشهای مرکزی ایران. مجلّۀ مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران، 6 (23)، 83-96.
19
عبدی، پروین (١٣٨٨). بررسی گروههای اسمی در گویش لری خرمآبادی. رسالۀ کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه شهید بهشتی.
20
--------- و زینب محمدابراهیمی (١٣۹١). توصیف گروههای اسمی در گویش لری خرمآبادی. مجلّۀ پژوهشهای زبانشناسی، 4 (6)، 81-96.
21
قطره، فریبا (1386). مشخّصههای تصریفی در زبان فارسی امروز. مجلّۀ دستور (ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان)، 3 (3)، 52-81.
22
کامبوزیا کرد زعفرانلو، عالیه؛ اردشیر ملکیمقدم و آرزو سلیمانی (١٣۹٢). مقایسة فرایندهای واجی همخوانهای گویش لری بالاگریوه با فارسی معیار. مجلّۀ جستارهای زبانی، 4 (13)، 151-180.
23
کریمی، یادگار (1393). نگاهی به میزبانگزینی واژهبستها از منظر نظریۀ فاز. مجموعهمقالات دانشگاه علامۀ طباطبایی، (صص. 1027-1042). تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
24
مزینانی، ابوالفضل؛ عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا و ارسلان گلفام (1394). بررسی واژهبستهای ضمیری گویش مزینانی. مجلّۀ زبانها و گویشهای ایرانی (ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان)، 14 (4)، 79-101.
25
مفیدی، روحالله (1386). تحوّل نظام واژهبستی در فارسی میانه و نو. مجلّۀ دستور (ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان)، 3 (3)، 133-152.
26
مقیمی، افضل (1373). بررسی گویش بویراحمد. شیراز: نوید.
27
مینورسکی، ولادیمیر (1363). لرستان و لرها. مترجمان: سکندر اماناللهی و لیلی بختیار. تهران: بابک.
28
نغزگوی کهن، مهرداد (1389). از واژهبست تا وند تصریفی - بررسی تحوّل تاریخی بعضی واژهبستهای فارسی جدید. مجلّۀ دستور (ویژهنامۀ نامه فرهنگستان)، 6 (4)، 77-99.
29
-------------- (1393). از واژهبست تا وند اشتقاقی. مجموعهمقالات دانشگاه علامه طباطبایی، (صص. 1345-1350). تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
30
نورعلیوند، اسماء (1390). بررسی و توصیف واژهبست در گویش لری درهشهر. رسالۀ کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه پیام نور تهران.
31
واحدی لنگرودی، محمدمهدی و شیرین ممسنی (1383). بررسی پیبستهای ضمیری در گویش دلواری. مجلّۀ نامۀ فرهنگستان (ضمیمۀ گویششناسی)، 1 (3)، 64-81.
32
وارداف، رونالد (1393). درآمدی بر جامعهشناسی زبان. مترجم: رضا امینی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
33
References
34
Agbayani, Brian. & Ch. Golston (2010). Second Position is first position: Wackernagel’s law and the role of clausal conjunction. Indogermanische Forschungen, (115), 1-21.
35
Anderson, S. R. (1992). A-Morphous Morphology. Cambridge: Cambridge University Press.
36
--------------------- (1996). How to Put your clitics in their place, or why the best account of second-position phenomena may be a nearly optimal one. The Linguistic Review, 1-21.
37
--------------------- (2002). Second Position Clitics in Tagalog. In: S. Inkelas & K. Hanson (Eds.), In the nature of the word, (549-566). MIT Press: CSLI Publication.
38
--------------------- (2004). Subject clitics and verb- second in Surmiran Rumantsch. MIT Working Papers in Linguistics, (47), 1-22.
39
--------------------- (2005). Aspects of the Theory of Clitics. Oxford: Oxford University Press.
40
--------------------- (2011). Clitics. The Blackwell Companion to Phonology, 1-17.
41
Anonby, E. J (2003). Update on Luri: How many languages?. Journal of the Royal Asiatic Society, 13 (2), 171-197.
42
Bartholomae, Ch. (1886). Arische Forschungen, Bd. П. Halle.
43
Billings, L. (2002). Phrasal Clitics. Journal of Slavic Linguistics,10(1-2), 53-104.
44
Bošković, Ž. (2016). On Second Position clitics crosslinguistically. In: F. L Marušič & R. Žaucer (Eds.), Formal Studies in Slovenian Syntax: In honor of Janez orešnik, (23-54).Amesterdam: John Benjamins.
45
Booij, G. (2005). The Grammar of Words. Oxford: Oxford University Press.
46
Croft, W. (2003). Typology and Universals. Cambridge: Cambridge University Press.
47
Delbrück, B. & E. Windisch (1878). Syntaktische Forschungen. Waisen Hauses: Halle.
48
Dixon, R. M. W. (2007). Clitics in English. English Studies, 88 (5), 574- 600.
49
Erschler, D. (2009). Modularity and 2P Clitics: Arguments from Digor Ossetic. In Online Proceedings of IATL, (25), 1-14.
50
Garret, A. (1990). The syntax of Anatolian Pronominal Clitics. Doctoral dissertation. Harvard University. Cambridge. Mass.
51
-------------- (1996). Wackernagel ’law and unaccusativity in Hittite. In: A. Halpern & A. Zwicky (Eds.), In Approaching Second: Second Position Clitics And Related Phenom, (85-133). Stanford: CSLI Publications..
52
Givon, T. (2001). Syntax: An Introduction. Vol. I, 2nd ed. Amesterdam: John Benjamins.
53
Hale, M. (2017). Preliminaries to the Investigation of clitic sequencing in Greek and Indo- Iranian. In: C. Bowern, L. Horn & R. Zanuttini (Eds.). In ON Looking in to Words (and beyond), (289-310). Berlin: Language Science Press.
54
Halpern, A. (1995). On the Placemnt and Morphology of Clitics. Stanford: CSLI Publications.
55
---------------- (1998). Clitics. A. Spenser& A. Zwicky (Eds.), In Handbook of morphology, (101-122). Londen: Blackwell.
56
Kahnemuyipour, A. & K. Megerdoomian (2008). Second Position clitics in the VP Phrase: The Case of the Armenian Auxiliary. Linguistic Inquiry, 42 (1), 152-162.
57
Katamba, F. & J. Stonham (2006). Morphology: Palgrave Macmillan.
58
Klavans, J. L. (1985). The Independence of syntax and phonology in cliticization. Language, (61), 92-120.
59
Lieber, R. (2012). Introducing Morphology. Cambridge: Cambridge University Press.
60
Pancheva, R. (2005). The rise and fall of Second- Position clitics. Natural language & Linguistic Theory, 23 (1), 103-167.
61
Salvesen, Ch. M.& H. P. Helland (2013). Why challenging clitics?: Some introductory remark.In: C. M. Salvesen & H. P. Helland (Eds.), In Challenging Clitics, (1-26). Amsterdam: John Benjamins.
62
Spencer, A. (1991). Morphological Theory: An Introduction to Word Structure In Generative Grammar. Cambridge: Cambridge University Press.
63
---------------- & A. R. Luis (2012). Clitics, An Introduction. Cambridge: Cambridge University Press.
64
Wackernagel, J. (1892). Über ein Gesetz der indogermanischen Wortstellung. Indogermanische Forschungen, (1), 333-436.
65
Zwicky, A. (1977). On Clitics. Bloomington: Indiana University Linguistics Club.
66
--------------- & G. K. Pullum (1983). Cliticization vs. Inflection: English N’ T. Language, 59 (3), 502-513.
67
--------------- (1987). Suppressing the Zs. Journal of Linguistics, (23), 133-148.
68
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی دیدگاه فلبر و لانگاکر در طبقهبندی مفهومی واژههای محتوایی فرهنگ لغت معین
طبقهبندی واژهها بهمنظور ساماندهی و دسترسی آسان به ابعاد مختلف آنها و همچنین تجمیع اطّلاعات، از موضوعاتی است که از دیرباز در حوزۀ مفهومشناسی و اصطلاحشناسی مورد توجّه پژوهشگران بوده است. پژوهش حاضر دو هدف عمده دارد. هدف اوّل این است که براساس دو رویکرد مفهومی فلبر (1984) و لانگاکر (2008 و 2013) منتخبی از واژههای محتوایی فرهنگ لغت معین را به طبقهبندیِ معنایی کند تا کارایی این دو رویکرد در طبقهبندی واژههای عمومی این فرهنگ لغت و نیز امکان تلفیق دو رویکرد و دستیابی به انگارهای جامعتر را بررسی کند. هدف دوم این است که با مفهومشناسیِ مدخلهای مستخرج از فرهنگ لغت پیشگفته، مفاهیم زیربنایی آنها را شناسایی و دستهبندی کند و مزایا و معایب طبقهبندیِ بهدستآمده را با دو طبقهبندی فلبر و لانگاکر مقایسه نماید. دادههای پژوهش شامل (990) واژۀ محتوایی است که بهروش تصادفی نظاممند از فرهنگ معین استخراج شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که طبقهبندی فلبر و لانگاکر هیچکدام کارایی لازم برای طبقهبندی همۀ واژههای فرهنگ لغت را ندارند و تلفیق این دو نیز ما را به طبقهبندی جامع و کارآمدی نمیرساند؛ بنابراین، راهحل را در مفهومشناسی مدخلهای واژگانی یافتیم که درنتیجۀ آن، تعداد (45) مفهوم شناسایی و در قالب الگویی منسجم ارائه شد.
https://jlw.razi.ac.ir/article_1576_ffebc3d33433df004506334a0db2a13d.pdf
2020-12-21
21
43
10.22126/jlw.2020.5589.1469
مفهومشناسی
اصطلاحشناسی
ویژگی درونی
ویژگی بیرونی
فرهنگنگاری
مریم
حکیمی
mhakimi1393@gmail.com
1
دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، تهران، ایران.
AUTHOR
مریم
ایرجی
miraji180@gmail.com
2
استادیار زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایران.
LEAD_AUTHOR
علی اکبر
خمیجانی فراهانی
farahani@ut.ac.ir
3
دانشیار زبانشناسی، دانشگاه تهران، دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، تهران، ایران.
AUTHOR
باقرالهاشمی، زهرا (1390). بررسی معناشناختی واژههای مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در حوزۀ حملونقل درونشهری از دیدگاه فلبر. پایاننامۀ کارشناسیارشد زبانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران.
1
پرویزی، نسرین (1382). شاخصهای معناشناختی واژههای فرهنگستان زبان و ادبفارسی. مجموعهمقالات دومین هماندیشی مسائل واژهگزینی و اصطلاحشناسی، زیرنظر علی کافی (صص. 294-310). تهران: نشر آثار.
2
صناعتی، مرضیه (1387). مفهومشناسی در واژهسازی زبان فارسی. رسالۀ دکتری زبانشناسی. دانشگاه علامه طباطبائی، تهران.
3
معین، محمد (1387). فرهنگ فارسی معین (یکجلدی). تهران: آراد.
4
References
5
Asher, R. E. & Simpson, J. M. Y. (1994). The Encyclopedia ofLanguage and Linguistics. Vol. 2. Elsevier
6
Felber, H. (1984). Terminology Manual. Vienna: Infoterm.
7
Field, J. (2004). Psycholinguistics: the key concepts. London & New York: Routledge.
8
Langacker, R. W. (1987). Foundations of Cognitive Grammar (Vol. I): Theoretical Prerequisites. Stanford: Stanford University Press.
9
---------------------- (2008). Cognitive Grammar: A Basic Introduction. Oxford: Oxford University Press.
10
---------------------- (2013). Essentials of Cognitive Grammar. Oxford: Oxford University Press.
11
Weissenhofer, P. (1995). Conceptology in Terminology Theory, Semantics and Word-Formation: A Morpho-Conceptually Based Approach to Classification as Exemplified by the English Baseball Terminology. IITF-series 6. Vienna: International Network for Terminology.
12
ORIGINAL_ARTICLE
حذف همخوانهای چاکنایی در نامها در کردی کلهری
کردی کلهری و زبان فارسی در تلفّظ نامهای دارای همخوان چاکنایی تفاوتهایی دارند. نوشتار پیش رو حذف همخوانهای چاکنایی /h/ و /ʔ/ پس از واکه در کردی کلهری را بهمثابة یکی از این تفاوتها بررسی کرده است. . بدین منظور، دادههای مرتبط از راه مصاحبه با ده گویشور کردی کلهری جمعآوری شد و نامهایی که نسبت به فارسی، صورت آوایی متفاوتی دارند، شناسایی شدند. پژوهش حاضر نشان می دهد که یکی از تفاوتهای عمده در صورت آوایی نامها در این دو زبان، خود را در توالی واکه و همخوان چاکنایی نشان میدهد. در این حالت، همخوان چاکنایی حذف شده و واکة پیش از آن، یا به یک همخوان یا به واکة دیگری میرسد. مطالعة حاضر تنها مواردی را بررسی کرده است که در آنها، واکه پیش از همخوان قرار میگیرد. پس از رسیدن واکه به همخوان، ممکن است سه فرایند جایگزینی واکة کوتاه با واکة بلند، کشیدگی واکة کوتاه، یا هماهنگی واکهای رخ دهد. جستار پیش رو این تغییرات را در چارچوب نظریه بهینگی بررسی کرده است. بررسی دادهها در چارچوب این نظریه از تسلّط محدودیت نشانداری *V/GLOT بر محدودیت پایایی IDENT(V) حکایت دارد. این تغییرات تا جایی امکانپذیر است که از سوی نظام واکهای کردی کلهری پذیرفتنی باشد.
https://jlw.razi.ac.ir/article_1562_d659e7133a57cbfba8b0d337d7a4f851.pdf
2020-12-21
45
56
10.22126/jlw.2020.5557.1463
کردی کلهری
همخوان چاکنایی
کشش جبرانی
نام افراد
نظریة بهینگی
مهدی
فتاحی
mehdifattahi3@gmail.com
1
استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
LEAD_AUTHOR
احمدی ورمزانی، سمیرا و مهدی فتاحی (1398). تحلیل مورایی کشش جبرانی در گویش فارسی کرمانشاهی. مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران، 7 (2)، 1-15.
1
بدخشان، ابراهیم و محمد زمانی (1392). تحلیل و توصیف فرایند کشش جبرانی در گویش کردی کلهری بر پایة نظریة بهینگی. زبان و زبانشناسی، 9 (17)، 135-149.
2
ثباتی، الهام (1397). تجزیه و تحلیل کشش جبرانی واکه در گونههای کردی ایلامی با تکیه بر تحلیل مورایی. علم زبان، 5 (7)، 89-107.
3
خداوردی، فهیمه و گلناز مدرسی قوامی (1397). کشش جبرانی همخوان در زبان فارسی. زبان و زبانشناسی، 13 (26)، 19-40.
4
درزی، علی (1372). کشش جبرانی مصوّتها در فارسی محاورهای امروز. مجلّة زبانشناسی، 10 (2)، 58-75.
5
References
6
Bijankhan, M. (2000). Farsi Vowel Compensatory Lengthening: an Experimental Approach. 6th Conference on Spoken Language Processing. China: Beijing.
7
Crowley, T. (1997). An Introduction to Historical Linguistics. 3rd edition. Oxford University Press.
8
Farrington, C. (2018). Incomplete neutralization in African American English: The case of final consonant voicing. Language Variation and Change, 30 (3), 361-383.
9
Fischer-Jørgensen, E. (1987). A phonetic study of the stød in Standard Danish. Annual report of the Institute of Phonetics University of Copenhagen, 21, 55-265.
10
Gordon, M. & P. Ladefoged (2001). Phonation types: a cross-linguistic overview. Journal of Phonetics, 29, 383-406.
11
Hayes, B. (1989). Compensatory Lengthening in Moraic Phonology. Linguistic Inquiry, 20 (2), 253-306.
12
McCarthy, J. J. (2008). Doing Optimality Theory. Blackwell Publishing.
13
Sebregts, K. & Oostendorp, M. V. (2020). The glottal fricative /h/. Taalportaal, Retrieved from: https://www.taalportaal.org/taalportaal/topic/pid/topic_20150916115116266. (accessed 17 September 2020).
14
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ساخت بند موصولی در کردی کرمانجی
بند موصولی در زبانهای ایرانی بهطور معمول بهصورت بند پیرو در جمله ظاهر میشود و در نقش توصیفگر، اسم یا گروه اسمی پیش از خود را توصیف میکند. در پژوهش حاضر ساخت بند موصولی در کردی کرمانجی بررسی شده است؛ به این منظور، نظرات آر ام دبلیو دیکسون (2010) مبنای انجام پژوهش قرار گرفت. از نظر دیکسون این ساخت را بهطور کلّی میتوان به دو گونۀ متعارف و نامتعارف تقسیم کرد که هریک مشخّصههای نحوی خود را دارند. وی همچنین بندهای موصولی را بهلحاظ اطّلاعی که درمورد هستۀ پیش از خود میدهند، به بندهای تحدیدی و غیر تحدیدی تقسیم میکند؛ از آنجا که بندهای تحدیدی اطّلاع لازمی درمورد هسته ارائه میدهند، غیر قابلحذف هستند و بندهای غیر تحدیدی را چون اطّلاع اضافه میدهند، میتوان حذف کرد. در کرمانجی افزون بر این دو نوع، ساخت موصولی دیگری باعنوان ساخت اسنادی وجود دارد که در آن بر هستۀ اسمی تأکید میشود. در این گویش هیچ بند موصولیای وجود ندارد که بدون هستۀ اسمی بهکار رود و باید بهطور قطع دارای هستۀ اسمی باشد. بندهای موصولی در کرمانجی برونی هستند و پس از هسته واقع میشوند. دادههای پژوهش حاضر از راه مصاحبه با چند گویشور و کتاب ئهز ئنسانم (قلیکیمیلان، 1380) جمعآوری شدهاند.
https://jlw.razi.ac.ir/article_1543_b6c921cfede7628b7796e752760841de.pdf
2020-12-21
67
76
10.22126/jlw.2020.5131.1422
بند موصولی
موصولینما
هسته
اسنادی
کرمانجی
شاهو
مجیدی
shahomajidi68@gmail.com
1
دانشآموختۀ کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
LEAD_AUTHOR
مهرداد
نغزگوی کهن
mehrdad.kohan@basu.ac.ir
2
دانشیار گروه زبانشناسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
AUTHOR
درزی، علی و تفکری رضایی، شجاع (1389). پوچواژه در زبان فارسی. مجلّة پژوهشهای زبانشناسی، 2 (2)، 57-73.
1
صفوی، کوروش (1380). گفتارهایی در زبانشناسی. تهران: هرمس.
2
قلیکی میلان، موسی (1380). ئهز ئنسانم. ارومیه: نشر صلاحالدین ایوبی.
3
مشکوةالدینی، مهدی (1387). دستور زبان فارسی واژگان و پیوندهای ساختی. تهران: سمت.
4
References
5
Andrews, A. D. (2007). Relative clauses. pp. 206–236 of Shopen 2007: Vol. 2.
6
Carnie, A. (2006). A Generative Introduction. Black Well Publishing.
7
Dixon, R. M. W. (2010). Basic linguistic theory: Grammatical Topics. Vol.2. Oxford: Oxford University Press.
8
Givon, T. (2001). Syntax an introduction. Vol.1. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins Publishing Company.
9
Keenan, E. & B. Comrie (1979). Data on the Noun Phrase Accessibility Hierarchy. Language 55, 333-51
10
Payne, T. E. (2006). Exploring language structure. Cambridge: Cambridge University Press.
11
Radford, A. (2007). Minimalist Syntax Revisited. University of Essex.
12
--------------- (2009). Analyzing English Sentences: A Minimalist Approach. Cambridge University Press.
13
Watters, D. E. (2002). A grammar of Kham. Cambridge: Cambridge University Press.
14
ORIGINAL_ARTICLE
رویکردی کمینهگرا به تعیین جایگاه ساختاری عنصر پرسشی آیا در فارسی
نوشتار پیش رو کوشیده است تا در چارچوب برنامة کمینهگرا (چامسکی، 1995 و 2001)، جایگاه ساختاری عنصر پرسشی آیا را در زبان فارسی تبیین نماید. بدینمنظور، نخست به ردّ این فرضیه پرداخته شده است که عنصر پرسشی آیا در این زبان در جایگاه هستة گروه متمّمنما در ساخت سلسهمراتبی جمله قرار دارد (لطفی، 2000 و 2003)؛ سپس، از شواهدی همچون رفتار توزیعی متفاوت عنصر آیا در مقایسه با سایر عناصر نمودنما، کاربرد همزمان آیا با این عناصر، جایگاه ساختاری گروه نفی و نیز تعامل وجه با نمود درراستای ردّ فرضیهای بهره گرفته میشود که گروه نمود را بهمثابة فرافکن بیشینة دربرگیرندة عنصر پرسشی آیا قلمداد کرده است (رقیبدوست، 1993). در ادامه، پیشنهاد میشود که عنصر پرسشی آیا با فرایند ادغام بیرونی، در جایگاه هستة گروه پرسشی قرار گیرد تا ضمن بازبینی مشخّصة ارزشگذارینشدة [پرسشی] موجود بر روی این هسته و همچنین برآوردهساختن ملزومات ترتیب خطّی زبان فارسی، خوانش پرسشی جمله را نیز فراهم نماید.
https://jlw.razi.ac.ir/article_1544_362037faf42f561d6acf8567d8fde8a5.pdf
2020-12-21
77
95
10.22126/jlw.2020.5099.1418
عنصر پرسشی آیا
گروه پرسشی
گروه متمّمنما
گروه نمود
گروه منظوری
فارسی
حسین
مغانی
hosseinmoghani@yahoo.com
1
دانشآموخته دکتری زبانشناسی همگانی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
LEAD_AUTHOR
انوشه، مزدک (1389). رویکردی مشخّصهبنیاد به فرایندهای مبتداسازی و تأکید در زبان فارسی. پژوهشهای زبانی، 1 (1)، 1-28.
1
نادری، محبوبه و علی درزی (1393). جایگاه ساختاری «چرا» در زبان فارسی. پژوهشهای زبانشناسی، 6 (2)، 89-105.
2
References
3
Bhatt, R. & J. Yoon (1991). On the Composition of COMP and Parameters of V2. Proceedings of the West Coast Conference on Formal Linguistics, 10, 41-52.
4
Cheng, L. (1991). On the Typology of Wh-Questions. Doctoral Dissertation. Massachusetts Institute of Technology.
5
Chomsky, N. (1995). The Minimalist Program. Cambridge, Mass: MIT Press.
6
----------------- & H. Lasnik (1977). Filters and Control. Linguistic Inquiry, 8 (3), 425-504.
7
--------------- (2001). Beyond Explanatory Adequacy. MIT Occasional Papers in Linguistics, 20 (1-28). Cambridge: MIT Press.
8
Citko, B. (2014). Phase Theory: An Introduction. Cambridge: Cambridge University Press.
9
Darzi, A. (2008). On the vP Analysis of Persian Finite Control Constructions. Linguistic Inquiry, 39 (1), 103-116.
10
------------ & S. Kwak (2015). Syntax and Semantics of Subjunctive Clauses in Persian. Lingua, 153, 1-13.
11
del Mar Vanrell, M., F. Ballone, C. Schirru, & P. Prieto (2015). Sardinian Intonational Phonology: Logudorese and Campidanese Varieties. In: S. Frota & P. Prieto (Eds.), Intonation in Romance (pp. 317-349). Oxford: Oxford University Press.
12
Ghomeshi, J. (2013). The Syntax of Pragmaticalization. Proceedings of the 2013 Annual Conference of the Canadian Linguistic Association. Available at: http://homes. chass.utoronto.ca/~cla-acl/actes2013/Ghomeshi-2013.pdf (Accessed January 10, 2016).
13
Hagstrom, P. (1998). Decomposing Questions. Doctoral Dissertation. Massachusetts Institute of Technology, Cambridge.
14
Hornstein, N. (2009). A Theory of Syntax: Minimal Operations and Universal Grammar. Cambridge/New York: Cambridge University Press.
15
Karimi, S. (2005). A Minimalist Approach to Scrambling: Evidence from Persian. Berlin: Mouton de Gruyter.
16
------------ & A. Taleghani (2007). Wh-movement, Interpretation, and Optionality in Persian. In: S. Karimi, V. Samiian, & W. Wilkins (Eds.), Clausal and Phrasal Architecture: Syntactic Derivation and Interpretation (pp. 167-187). Amsterdam: John Benjamins Publishing.
17
------------- (2008). Raising and Control in Persian. In: S. Karimi, V. Samiian, & D. Stilo (Eds.), Aspects of Iranian Linguistics, (pp. 117-208). Newcastle: Cambridge Scholars Publishing.
18
Kahnemuyipour, A. (2001). On Wh-Questions in Persian. Canadian Journal of Linguistics, 46 (1-2), 41-61.
19
Kishimoto, H. (2005). Wh-in-situ and Movement in Sinhala Questions. Natural Language and Linguistic Theory, 23, 1-51.
20
Koopman, H. (1996). The Doubly Filled Comp Filter, the Principle of Projection Activation and Historical Change. In: F. Dupuis & M. Duchaine (Eds.), Proceedings of DIGS IV. Cambridge: Cambridge University Press.
21
Lasnik, H. (2002). The Minimalist Program in Syntax. Trends in Cognitive Sciences, 6, 432-437.
22
Lazard, G. (1992). A Grammar of Contemporary Persian (English translation). Costa Meca, CA: Mazda Publishers.
23
Lotfi, A. R. (2000). Semantico-phonetic Form: A Unitarianist Grammar, Ms. The 5th Linguistics conference. Available at: http://www.cogprints.org/1669/2/Semant.DOC (Accessed January 2, 2016).
24
-------------- (2003). Persian Wh-Riddles. In: C. Boeckx & K. K. Grohmann (Eds.), Multiple Wh-Fronting (pp. 161-186). Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins Publishing.
25
Mahootian, S. (1997). Persian Descriptive Grammars. London/New York: Routledge.
26
Plann, S. (1982). Indirect Questions in Spanish. Linguistic Inquiry, 13, 297-312.
27
Pollock, J. Y. (1989). Verb Movement, Universal Grammar and the Structure of IP. Linguistic Inquiry, 20 (3), 365-424.
28
Raghibdoust, S. (1993). Interrogative Constructions in Persian. M.A Thesis. Canada: University of Ottawa.
29
Rizzi, L. (1997). The Fine Structure of the Left Periphery. In: L. Haegeman (Ed.), Elements of Grammar (pp. 281-337). Dordrecht: Kluwer.
30
----------- (2001). On the Position ‘Int(errogative) in the Left Periphery of the Clause. In: G. Cinque & G. Salvi (Eds.), Current Studies in Italian Syntax (pp. 287-296). Amsterdam: North-Holland.
31
Seuren, P. A. M. (2004). Chomsky’s Minimalism. New York: Oxford University Press.
32
Soare, G. (2007). A Cross-Linguistic Typology of Question Formation and the Antisymmetry Hypothesis. GG@G (Generative Grammar in Geneva), 5, 107-131.
33
Suner, M. (1994). V-Movement and the Licensing of Argumental Wh-Phrases in Spanish. Natural Language and Linguistic Theory, 12, 335-372.
34
Taleghani, A. (2008). The Interaction of Modality, Aspect and Negation in Persian. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins Publishing.
35
Willson, H. (2005). Marshallese Yes/No Questions and Remnant Movement. In: J. Heinz & D. Ntelitheos (Eds.), UCLA Working Papers in Linguistics 12, (pp. 421-435). Los Angeles, CA: Department of Linguistics, UCLA.
36
ORIGINAL_ARTICLE
اقناع و سوگیریهای وکلا در پروندههای کیفری: رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی - حقوقی
اقناع ازجمله مباحث چشمگیر در حوزۀ تحلیل گفتمان و بهویژه تحلیل گفتمان انتقادی - حقوقی است؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل سوگیریهای وکلا در بهکارگیری روشهای اقناع قضات بربنیاد نظریۀ لاکلا و موف (1985، 2001 و 2002) انجام شده است. روش نوشتار پیشرو آمیخته (کیفی و کمی) بهصورت توصیفی - تحلیلی بوده و نگارندگان برای گردآوری دادهها با مراجعه به دادسراها، دادگاههای شهر تهرانو دفاتر وکلا با مطالعۀ صدها پرونده و مشاهدۀ دهها بازجویی در سالهای (1397) و (1398) توانستهاند به روش فیشبرداری، متن بیست پارهگفتمان از مکالمات مشارکان گفتمان را بررسی کنند، پیکرۀ گفتهشده تجزیه و تحلیل و آشکار شد که بیشترین روش اقناعسازی وکلا، سوگیری مثبت همچون برجستهسازی و سوگیری منفی همچون حاشیهرانی است. این دو مفهوم، بهصورتهای گوناگون در عرصۀ منازعات گفتمانی پدیدار میشوند. در پایان، نتایج نشان داد که حاشیهرانی و برجستهسازی هر کدام، نقاط قوّت و ضعف خود را دارند؛ همچنین، یافتهها بیانگر آن است که مفاهیم برجستهسازی و حاشیهرانی شیوههایی برای حفظ و استمرار قدرت و هژمونی گفتمان بهشمار میروند.
https://jlw.razi.ac.ir/article_1493_d62e32e621979003ff9ca9dd5403a01e.pdf
2020-12-21
97
115
10.22126/jlw.2020.5268.1434
سوگیریهای وکلا
اقناع قضات
تحلیل گفتمان انتقادی
لاکلا و موف
تحلیل گفتمان حقوقی
ژیلا
مهربانی
jila.mehrabanii@gmail.com
1
دانشجوی دکترای زبانشناسی، گروه آموزش زبان انگلیسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی،واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی ، کرمانشاه، ایران.
AUTHOR
مسعود
دهقان
dehghan_m85@yahoo.com
2
استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی و زبانشناسی، دانشکدۀ زبان و ادبیات، دانشگاه کردستان، سنندج، کردستان، ایران.
LEAD_AUTHOR
کورش
صابری
saberi50k@yahoo.com
3
استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
AUTHOR
ابراهیم
بدخشان
badakhshane@gmail.com
4
دانشیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی و زبانشناسی، دانشکدۀ زبان و ادبیات، دانشگاه کردستان، سنندج، کردستان، ایران.
AUTHOR
آسیایی، مریم (1393). بررسی فرآیند اقناع در سخنرانیها و مناظرههای کاندیدای یازدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری ایران (نگاه موردی به دکتر حسن روحانی). پایاننامۀ کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی. شیراز: دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
1
آقاگلزاده، فردوس (1385). تحلیل گفتمان انتقادی. چاپ اول، تهران: علمیو فرهنگی.
2
ارمغانی، مریم (1393). بررسی مقایسهای بیلبوردهای فارسی و انگلیسی ازمنظر فنون اقناع. پایاننامۀ کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی. دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز.
3
الیاسی، محمد حسین (1388). مبانی نظری اقناع و مجابسازی. فصلنامۀ مطالعات بسیج، 12 (45)، 41-75.
4
باغینیپور، مجید (1383). اقناع و برخی تدابیر آن: بحثی در سخنکاوی انتقادی. زبان و زبانشناسی، 19 (1)، 67-88.
5
دهقان، مسعود و بهمن حیدری (1397). بررسی ویژگیهای سبک کلامی گروهک منسوب به داعش: مطالعۀ موردی عملیات تروریستی خردادماه (96) در تهران. پژوهشهای زبانشناسی، 10 (2)، 55-66.
6
سلطانی، سید علیاصغر (1383). تحلیل گفتمان بهمثابۀ نظریه و روش. فصلنامۀ علوم سیاسی، 7 (28)، 87-100.
7
سلطانی، سید علیاصغر (1387). قدرت، گفتمان و زبان: سازوکارهای جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران. تهران: نشر نی.
8
سورین، ورنر جی و جیمز دبلیو تانکارد (1381). نظریههای ارتباطات. مترجم: علیرضا دهقان. تهران: دانشگاه تهران.
9
شرفالدین، حسین (1387). جزوۀ آموزشی جامعهشناسی تبلیغ. جلسۀ هفتم. قم: دانشکدۀ صدا و سیما.
10
صحفی، مولود و رحمان صحراگرد (1392). بررسی نقش جملات پرسشی در جهت اقناع مشتری در فروشگاههای شهر شیراز. مجموعهمقالات دومین همایش آموزش زبان فارسی و زبانشناسی فارس، 1-9.
11
کیا، علیاصغر و رحمان سعیدی (1383). مبانی ارتباط، تبلیغ و اقناع. تهران: مؤسّسۀ انتشاراتی روزنامۀ ایران.
12
متولی، کاظم (1384). افکار عمومی و شیوههای اقناع. چاپ اول، تهران: بهجت.
13
مکدانل، دایان (1380). مقدّمهای بر نظریۀ گفتمان. مترجم: حسینعلی نوذری. تهران: فرهنگ گفتمان.
14
References
15
Alexander, P. A. H. Fives, M. M. Buehl, & J. Mulhern (2002). Teaching as Persuasion. Teaching and Teaching Education, 18 (7), 795-813.
16
Beneva, W. L. & P. J. Beneva, (2008). Persuasive Messages the Processes of Influence. Wiley-Blackwell; 1 edition.
17
Cheles, L. & L. Sponza (Ed.) (2001). The Art of Persuasion: Political Communication in Italy from 1945 to 1900s. Manchester University Press.
18
Fairclough, N. (1989). Language and power. London: Longman.
19
Groot, G. R. (2003). Language and Law. The Netherlands: Maastricht University Press.
20
Halliday, M. A. K. (1985). An Introduction to Functional Grammar. London: Edward Amold.
21
Hovland, C. L., A. A. Lumsdaine & F. D. Sheffield (1953). Experiments on Mass Communication. Princeton: Princeton University Press.
22
Jorgensen, M. & L. Phillips (2002). Discourse Analysis as Theory and Method. London: SAGE Publications.
23
Laclau, E. & C. Mouffe (1985). Hegemony and Socialist Strategy: Towards a Radical Democratic Politics. London: Verso.
24
----------------------------- (2001). Hegemony and socialist strategy. London: verso.
25
---------------------------- (2002). Recasting Marxism in James martin: Antonio Gramsci, critical Assessment of leading Political philosophers. Routledge 7.
26
ORIGINAL_ARTICLE
نقدی بر تمایز مضافالیه اسمی و مضافالیه وصفی
طبیبزاده و برادران همتی (۱۳۹۴) براساس معیارهای مختلف، نقشِ اسمِ دوم در ساختهای اسم + کسرة اضافه + اسم را به دو نوعِ مضافالیه اسمی و مضافالیه وصفی تقسیم میکنند. آنها بهدرستی برخی ویژگیهای مغفولماندة گروههای اسمی زبان فارسی را تأکید میکنند، امّا به نظر میرسد در توصیف صحیح این ویژگیها ناموفّق هستند. اوّل اینکه آنها معیارهای مناسبی برای تشخیص مضافالیه وصفی و تمایزِ آن با ساختهای دیگر ارائه نمیدهند. دوم اینکه مواردی که بهمثابة نمونههای مضافالیه وصفی مدّ نظر دارند، با وجود شباهتِ کلّیشان، تفاوتهای ماهوی با یکدیگر دارند و نمیتوان آنها را در یک دسته قرار داد. سوم اینکه آنها در نهایت معیارهای قطعی یا جامع و مانع برای تشخیص مضافالیه وصفی بهدست نمیدهند و آن را به عوامل بافتی و کلامی وامیگذارند.
https://jlw.razi.ac.ir/article_1601_ce3695152d9cbc8d772ff666c9c8c25d.pdf
2020-12-21
117
127
10.22126/jlw.2020.5313.1437
اسم مرکب
گروه اسمی
مضافالیه اسمی
مضافالیه وصفی
ساخت اضافه
علی
پیرحیاتی
pirhayati@ut.ac.ir
1
دانشآموخته دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR
محمود
بی جن خان
mbjkhan@ut.ac.ir
2
استاد گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
AUTHOR
طباطبایی، علاءالدین (۱۳۸۲). اسم و صفت مرکب در زبان فارسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
1
طبیبزاده، امید (۱۳۹۱). دستور زبان فارسی. تهران: مرکز.
2
---------- و نوید برادران همتی (۱۳۹۴). دو نوع وابستة اضافهای در زبان فارسی: مضافالیه اسمی و مضافالیه وصفی. ادبپژوهی، 9 (۳۲)، 151-172.
3
مجد، امید (۱۳۹۰). دو تحلیل تازه از ساختمان صفات در زبان فارسی با توجه به: ۱. پسران وزیر ناقصعقل، ۲. تای تأنیث. فصلنامة زبان و ادب پارسی، 15 (۴۷)، 39-50.
4
Haspelmath, M. & A. D. Sims (2010). Understanding Morphology. 2nd edition. London: HodderEducation.
5