دانشگاه رازیمطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران2345-25797420191222The Evolution of Morphological and Syntactic Causative Constructions in Modern Persian: A Corpus-based Studyسیر تغییرات ساختهای سببی صرفی و نحوی در فارسی نو؛ پژوهشی پیکرهبنیاد119130210.22126/jlw.2019.1302FAمریمبابااحمدی امانیدانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانمهردادنغزگوی کهندانشیار گروه زبانشناسی همگانی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.Journal Article20190619Our purpose in this article is to investigate the formal mechanisms of causative constructions of Modern Persian language based on Dixon (2012) typology. In this diachronic study, a corpus of more than 330000 words and 4151 causative constructions extracted from 30 books of 4<sup>th</sup> to 7<sup>th</sup> and 13<sup>th</sup> and 14<sup>th </sup>AH centuries. The analysis of Persian causative constructions shows that this language uses three known lexical, morphological, and syntactic mechanisms in order to express the causative meaning so that lexical mechanism has the highest occurrence frequency among them. The data shows that syntactic causative application is restricted to the recent centuries so that no construction of this type has been found in early centuries. Our findings also prove that 4<sup>th</sup> century has the most frequency of causatives and we can see a decreasing rate of these constructions so that 13<sup>th </sup>century has the lowest position and again we observe an increasing rate in the current century. The results also indicate that morphological causatives have had a decreasing frequency so that some verbs like "faramushandan", "shanavandan", "agahandan" and… have been omitted from speakers’ vocabulary. Another result is that although existence of a causative verb is necessary for a construction to be regarded as a causative, it is not enough.
پژوهش حاضر برای نخستینبار، ساختهای سببی صرفی و نحوی زبان فارسی نو را براساس ردهشناسی دیکسون (2012) بررسی پیکرهبنیاد کرده است ؛ ازآنجاکه تاکنون پژوهشی که در گذر زمان و براساس پیکره، به این ساختها توجّه کرده باشد، صورت نگرفته است، برآن شدیم تا در نوشتار پیش رو، درزمانی ساختهای سببی زبان فارسی نو را بررسی کنیم. برای این منظور، سی کتاب و از هر کتاب بهطور تقریبی دههزار واژه از قرون چهارم تا هفتم و همچنین دو قرن اخیر انتخاب شد؛ سپس ساختهای سببی صرفی و نحوی آنها استخراج و براساس چارچوب یادشده، ازنظر صوری تحلیل شده و قرنهای مختلف نیز ازنظر نوع فعل سببی و بسامد وقوع با یکدیگر مقایسه شدهاند. پیکرة این پژوهش شامل 772 ساخت سببی صرفی و نحوی بوده است. نتایج تحلیل پیکره نشان داد که کاربرد سازوکار نحوی محدود به قرنهای اخیر است و در قرون اوّلیه، نمونهای از این نوع ساخت یافت نشد. این مسئله با سیر تغییر زبان فارسی از زبانی ترکیبی به زبانی تحلیلی همسو است. نتیجة دیگر پژوهش آن است که کاربرد ساختهایسببی از ابتدای فارسی نو به بعد کمابیش با سیر نزولی همراه بوده است بهطوریکه در قرن سیزدهم به کمترین میزان خود میرسد و سپس دوباره در قرن اخیر، افزایش مییابد؛ همچنین نتایج تحلیل دادهها نشان میدهد کهبرخلاف ساختهای سببی نحوی که با افزایش بسامد روبهرو بودهاند، از شمار سببیهای صرفی کاسته شده است؛ بهطوریکه در فارسی نو متأخّر فعلهایی نظیر <em>میراندن</em>، <em>آگاهاندن</em>، <em>شنواندن</em>، <em>گنداندن</em>، <em>فسراندن</em>، <em>پزاندن</em>، <em>بُراندن</em> و <em>فراموشاندن</em> که در قرون اوّلیه کاربرد داشتهاند، کنار گذاشته شدهاند.
<strong> </strong>دانشگاه رازیمطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران2345-25797420191222Frequency and Direction of Code Switching among High-School Students in Urmia: A Comparative Studyبررسی پدیدۀ رمزگردانی از دیدگاه زبانشناسی اجتماعی: مطالعۀ گفتار روزمرّۀ دانشآموزان مقطع متوسطۀ شهرستان ارومیه2132130310.22126/jlw.2019.1303FAنفیسهتدین چهارطاقدانشآموختۀ کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه الزهرا - شعبۀ ارومیه، ارومیه، ایرانجاویدفریدونیاستادیار گروه زبان انگلیسی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران0000-0001-6809-3993حجتصیادیدکتری آمار زیستی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.Journal Article20190509Code switching, as an outcome of linguistic contact, can be seen in most of the multilingual societies. The present field study was conducted in Urmia, a multilingual city of Iran. The purpose of the study was to compare the frequency and direction of code switching among female elementary and high-school students representing high, middle, and low social classes. Applying a non-participant observation method, the required data was extracted from the casual conversations of the students through voice recording. The extracted data was then, exposed to statistical analysis using SPSS software. According to the findings, there was a statistically significant relationship between the direction of code switching and social class of the participants, i.e. the dominant code switching direction among high-class was Fasri-Turkish, while students in the low and middle classes mostly switched in the reverse direction. Furthermore, the results showed no significant relationship between sex and frequency of code switching. Also, no significant relationship was observed between sex and direction of code switching neither.
<strong> </strong>یکی از پیآمدهای ناشی از تماس زبانی در جوامع چندزبانه، رمزگردانی یا گردش متناوب بین دو یا چند زبان است. پژوهش حاضر مطالعهای میدانی است که به بررسی مقایسهای میزان و جهت رمزگردانی درمیان دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسّطه در سه طبقۀ اجتماعی پردرآمد، متوسّط و کمدرآمد در جامعۀ چندزبانۀ شهرستان ارومیه پرداخته است. دادههای مورد نیاز بهروش ضبط گفتمان طبیعی بهدست آمده و متخصّص آمار و نرمافزار اس.پس.اس.اس. آنها را تحلیل کردند. براساس نتایج بهدستآمده، ارتباط بین جهت رمزگردانی و طبقۀ اجتماعی افراد معنیدار بود؛ بدینترتیب که جهت غالب رمزگردانی در طبقۀ پردرآمد از فارسی به ترکی است، درحالیکه در دو طبقۀ دیگر برعکس است؛ افزون بر این، طبق نتایج بهدستآمده بین جنسیت و جهت رمزگردانی ارتباط معنیداری وجود ندارد؛ همچنین تفاوت میزان رمزگردانی در طبقات اجتماعی مورد بررسی و گروههای جنسی معنیدار نبود.
<strong> </strong>دانشگاه رازیمطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران2345-25797420191222The Category of Verb from Prototypical Point of View on the Basis of Givon’s Semantic Criteria: Each Verb as a Categoryبررسی مقوله فعل ازدیدگاه سرنمونی و براساس معیارهای معنایی گیون: هر فعل یک مقوله33531304FAفاطمهحسنی جلیلیاندانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشکدة ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایرانفریدهحق بیندانشیار گروه زبانشناسی، دانشکدة ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران.0000-0001-8538-4813Journal Article20190604Prototype theory inspired by cognitive framework has offered a new definition of categories and their members. According to the prototype theory “prototypes” are the best examples of each category and are more central than the other members, while less prototypical and peripheral members show less features of the category. Givon, a functional linguist, has used prototype theory to define linguistic categories. 77 verbs have been classified into prototype, less prototype and peripheral verbs based on Givon’s semantic criteria. The verbs have been driven from “<em>Persian core vocabulary based on Iranian children</em>” and examples offered by Givon (2001: 52). Moreover, the authors of the present study have attempted to draw spatial images of verbs by means of giving numerical values to each criterion. This method gives a holistic picture of each verb based on semantic criteria. Thus, different prototypical verbs can be compared with each other in a more concrete way. Finally, various spatial drawings of verb “give” as a prototype verb in different contexts have been presented. The comparisons of spatial drawings of “give” showed that a verb cannot be called absolutely prototype, because the status of a verb in each criteria is determined by its participants. The consequence is that each verb is a category by itself with infinite members. The members are the contexts in which a verb appears and “participants” are the ones which in each criterion close a verb to prototype or not. <br /><strong> </strong><em>نظریه سرنمون</em> با نگاهی شناختی تعریف نوینی از مقوله و اعضای آن ارائه کرده است. در این نظریه، <em>سرنمونها</em> روشنترین اعضای هر مقوله هستند که نسبت به بقیة اعضا مرکزیترند و دیگر اعضا درجاتی از مشخّصههای سرنمونی را از خود نشان میدهند. گیون ازجمله زبانشناسانی است که مقولههای زبانی را براساس این نظریه تعریف کرده است. در پژوهش حاضر (77) فعل براساس معیارهای معنایی گیون در تعیین فعل سرنمون در دستههای سرنمون، غیر سرنمون و حاشیهای طبقهبندی شدند. دادههای فعلی از کتاب <em>واژگان پایة فارسی از زبان کودکان ایرانی</em> و مثالهای ارائهشدة گیون بهدست آمدند؛ افزون بر این، نگارندگان با استفاده از ارزشگذاری معیارهای معنایی به ترسیم فضایی فعلهای مختلف پرداختند. ترسیمهای فضایی امکان مقایسة دقیقتر و ملموستر فعلها را ازنظر سرنمونی فراهم میآورند. درپایان، ترسیمهای فضایی فعل <em>دادن</em> بهمثابة یک فعل سرنمون در بافتهای مختلف ارائه شد. بررسی و مقایسة ترسیمهای فضایی متنوّع فعل <em>دادن</em> نشان دادند نمیتوان فعلی را بهطور مطلق سرنمونی دانست، زیرا شرکتکنندهها با درجات انتزاع مختلف جایگاه فعل را در هر معیار تغییر میدهند. براساس این، میتوان هر فعل را مقولهای دانست که اعضای بیشمار آن بافتهایی هستند که فعل در آنها ظاهر میشود و این شرکتکنندههای فعل هستند که میتوانند در هر معیار فعل را سرنمون کنند یا از سرنمون دور کنند.<br /> <strong> </strong>دانشگاه رازیمطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران2345-25797420191222Learning Persian as a Second LanguageBased on Topic Hypothesisیادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم از منظر فرضیۀ مبتدا5572130710.22126/jlw.2019.1307FAمنیرهشهبازدانشجو دکتری آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانان، دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.Journal Article20190730The Processability Theory (Pienemann, 1998) is a theory that explains the way in which language is produced by the learner. It has extensions one of which is the Topic Hypothesis. The hypothesis predicts the manner and procedure of topicalization in different stages of language learning and posits three stages for it. According to the Topic Hypothesis, the learner does not differentiate between the grammatical function TOPIC and SUBJECT. At a later stage, adjuncts appear in sentence-initial position. Finally, the TOPIC function is assigned to a non-subject core argument. The aim of this study is to direct attentions to how significant it is to be conscious of the relatively free word order in Persian sentences. The problem of the study is to survey topicalization in different levels of Persian learning according to the Topic Hypothesis. To this end, 48 audio-files obtained from the online administration of the speaking placement test of two Persian Language and Literature Refresher Courses were first put into different levels. Then, 482 sentences involving subject and complete argument structure were extracted for analysis. Analyzing the final data indicated that the Topic Hypothesis was not fully supported against the development pattern of L2 Persian topicalization.
<strong> </strong>یکی از نظریههایی که چگونگی تولید زبان با زبانآموز را تبیین میکند، نظریۀ پردازشپذیری (پینمان، 1998) است. این نظریه پیوستهایی دارد که یکی از آنها فرضیۀ مبتدا است. این فرضیه به پیشبینی نحوه و روند مبتداسازی در مراحل گوناگون زبانآموزی اقدام میکند و آن را دارای سه مرحله میداند. براساس فرضیۀ مبتدا، زبانآموزان در مرحلۀ اوّل تولید جملات به زبان دوم، تفاوتی میان نقش دستوری مبتدا و فاعل قائل نمیشوند. در مرحلۀ دوم، افزودهها در جایگاه آغازین ظاهر میشوند و در مرحلۀ سوم، موضوع کانونی غیر فاعلیای در این جایگاه قرار میگیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر جلب توجّه معلّمان زبان فارسی به ضرورت آگاهکردن فارسیآموزان از ترتیب واژگانی کمابیش آزاد در جملات فارسی است. مسئلۀ نوشتار پیش رو بررسی مبتداسازی در سطوح مختلف فارسیآموزی برمبنای فرضیۀ مبتداست. برای پرداختن به مسئلۀ یادشده ، در ابتدا تعداد (48) فایل صوتی اجرای برخط آزمون تعیین سطح گفتار دو دورۀ دانشافزایی زبان و ادبیات فارسی براساس دستورالعمل ارزیابی تولیدات زبانی بنیاد سعدی سطحبندی شد؛ سپس تعداد (482) جملۀ دارای فاعل و ساخت موضوعی کامل از فایلهای صوتی بهمنظور تحلیل استخراج شد. نتیجۀ تحلیل دادههای نهایی این بود که فرضیۀ مبتدا درخصوص یادگیری زبان فارسی بهتمامی صادق نیست.
<strong> </strong>دانشگاه رازیمطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران2345-25797420191222Systematic Polysemy in Cognitive Approach: Studying the Polysemy of “see” in Persainچندمعنایی نظاممند در رویکرد شناختی، تحلیل چندمعنایی فعل حسّ دیدن در زبان فارسی7391130510.22126/jlw.2019.1305FAمهدیقادریدانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه پیام نورفاطمهیوسفی راداستادیار زبانشناسی، دانشگاه پیام نورآزیتاافراشیدانشیار زبانشناسی، پژوهشکدة زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران، ایرانبلقیسروشندانشیار زبانشناسی، دانشگاه پیام نور.Journal Article20190514The present descriptive-analytic research uses the semantic model (Antonano, 1999 and 2002) and the semantic network of perception verbs (Afrashi & Asgari, 1396) to describe and analyze the polysemy of the perception verb “see”. For this purpose, the meanings of the verb “see” in Persian were compiled using Dehkhoda dictionary, Moein dictionary, and Persian language databases. At this stage, 4500 sentences were used from the Persian language database, classified on the basis of extended meanings. Analyzes of this paper, which take more into account the capabilities of the human senses and the way we perceive the world around us, show that 'embodiment' is the source of the metaphorical conceptualization and semantic extension of 'see'. The polysemy of “see” is the result of the interaction of the semantic content of the verb with other elements of the sentence level. The findings of this study are in line with Antonano (1999) and Afrashi and Asgari (1396). There were also cases that Antonano (1999 and 2002) did not mention. On the other hand, the findings of this study are in line with the ideas of Antonano (2002), Evans & Wilkins (2000), and Koveceses, (2005) that have challenged Sweetser's (1990) idea of the “universality of the semantic extension of perception verbs”. <br /><strong> </strong>پژوهشِ توصیفی- تحلیلیِ حاضر با استفاده از الگوی جسمانگاری (آنتونانو، 1999 و 2002) و شبکۀ معناییِ افعال حسّی (افراشی و عسگری، 1396) چندمعنایی فعل حسّی<em> دیدن</em> را توصیف و تحلیل کرده است. بدینمنظور، معانی فعل <em>دیدن</em> در زبان فارسی با استفاده از لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معین و پایگاه دادگان زبان فارسی جمعآوری شدند. در این مرحله (4500) جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسطیافته دستهبندی شدند. تحلیلهای نوشتار پیش رو که بیشتر با مدّ نظر قراردادن قابلیتهای حواس بشری و شیوة دریافت ما از جهان اطراف صورت میگیرد، نشان میدهد که <em>جسمانگاری</em> سرچشمه مفهومسازی استعاری و بسط معنایی فعل <em>دیدن</em> است و چندمعنایی فعل <em>دیدن</em> حاصل تعامل محتوای معنایی این فعل با دیگر عناصر سطح جمله است. یافتههای پژوهش حاضر در راستای آنتونانو (1999) و افراشی و عسگری (1396) است. مواردی نیز یافت شد که آنتونانو (1999 و 2002) به آنها اشارهای نکرده است. از طرفی، یافتههای نوشتار پیش رو درراستای اظهاراتِ آنتونانو (2002)، ایوانز و ویلکینز (2000) و کووچش (2005) است که ایده <em>جهانی بودن بسط معنایی افعال حسّی</em> سویتزر (1990) را مورد تردید قرار داده بودند.<br /> <strong> </strong>دانشگاه رازیمطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران2345-25797420191222Investigating Inflectional Affixes in Kurdish Bijar Garoos Based on Stump Theoryبررسی وندهای تصریفی کردی بیجار گروس براساس نظریه استامپ93115130610.22126/jlw.2019.1306FAبهزادکاظمیدانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، دانشکدة زبانهای خارجی، دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، تهران، ایرانایرانکلباسیاستاد زبانشناسی همگانی، دانشکدة زبانهای خارجی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران.محمدرضااحمدخانیدانشیار زبانشناسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.مهنازکربلایی صادقاستادیار زبانشناسی، گروه زبانشناسی، دانشکدة زبان و ادبیات، واحد علوم تحقیقات، تهران، ایران.Journal Article20181231In this research, inflectional affixes in Kurdish Bijar Garroos on the basis of Stump (2001) theory, known as “Paradigm-Function Morphology”, have been studied. Research method is descriptive and the approach of the research is synchronic. To gather the data, we used field, library method and intuition as well. Analyzing the data showed that in spite of Stump classifying of inflectional properties, in Kurdish Bijar, some of the properties are not inflectional. In this respect, properties of verbs, nouns, adjectives, and adverbs of Kurdish language according to Stump (2001) theory are studied. <br /><strong> </strong> نوشتار پیش رو وندهای تصریفی را در زبان کردی بیجار گروس براساس انگارة استامپ (2001) بررسی و توصیف کرده است. روش پژوهش توصیفی و ازنوع همزمانی است. در پژوهش حاضر جمعآوری دادهها براساس منابعی که درخصوص زبان کردی موجود بوده، صورت گرفته است و در بیشتر موارد ازآنجاکه منابع و متون نوشتاری کافی وجود نداشته، شمّ زبانی نگارنده بهمثابة گویشور، به این موضوع کمک کرده است. تحلیل دادهها نشان میدهد که باوجود طبقهبندی جهانی استامپ (۲۰۰۱) از مشخّصههای تصریفی، در زبان کردی بیجار گروس برخی از مشخّصهها تصریفی محسوب نمیشوند. در این راستا، پس از مقدّمه و معرّفی موضوع، دیدگاههای برخی از پژوهشگران غربی و نیز پژوهشهای پیشین درزمینة تصریف کردی بیان شده و درادامه مشخّصههای مربوط به فعل، اسم، صفت و قید در زبان کردی گروس در چارچوب نظری انگارة استامپ بررسی شده است.<br />