پژوهش حاضر جایگاه بینشان قید در زبان فارسی را مورد ارزیابی قرار میدهد. به این منظور پرسشنامهای مرکب از بیست جملة نامرتب در اختیار سی نفر از گویشوران قرار گرفته است. هر یک از جملات دارای یک قید حالت است که به طور تصادفی نامرتب شده است. نتایج این تحقیق که از 600 جمله به دست آمده است، نشان میدهد که قیود انتخابشده عمدتاً به صورت معناداری در یکی از جایگاهها به کار رفتهاند. این تحقیق نشان میدهد که جایگاه بینشان قید به ویژگیهای نحوی معنایی بافت زبانی و نوع قید وابسته است. این پژوهش همچنین نشان میدهد که اگرچه به نظر میرسد برداشت و سلیقة شخصی گویشور در تعیین جایگاه قید دخیل باشد اما تحلیل آماری خلاف این را ثابت میکند. این پژوهش علاوه بر معرفی جایگاه بینشان هر یک از قیود مورد بررسی، نسبت نشانداری در خصوص هر یک از قیود را نشان میدهد. همچنین تحلیل پوستهای مشروط به اینکه قید را به صورت افزوده و ضمیمه نشان دهد، میتواند تحلیل مناسبی از جایگاه قید به شمار آید.