بررسی و توصیف حالت‌نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان از منظر رده‌شناسی زبان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد

2 دانشیار زبان‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد

3 استادیار زبان‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

یکی از روش­های نشان دادن روابط دستوری بین سازه­های جملات حالت­نمایی است. در این پژوهش به بررسی حالت­نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان یعنی دزفولی، شوشتری، بهبهانی و هندیجانی پرداخته می­شود. داده­های این پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسش­نامه و گفت­وگو و مصاحبة حضوری با 33 گویش­ور جمع­آوری شده است. رویکرد نظری اصلی این پژوهش، نظام پنج­گانة حالت­نمایی کامری (1978) است که پنج ردة زبانی را از لحاظ حالت­نمایی معرفی کرده است. در بررسی داده­های پژوهش مشخص شد که نظام حالت­نمایی در سه گویش دزفولی، شوشتری و هندیجانی نظام فاعلی-مفعولی بوده و در این سه گویش زمان جمله و وجهیت، جان­داری یا بی­جانی فاعل یا مفعول تأثیری در نظام حالت ندارند. در مورد گویش بهبهانی مشخص شد که زمان در حالت­نمایی در این گویش مؤثر است. در زمان حال و آینده در بندهای لازم و متعدی حالت­نمایی به صورت خنثی است؛ یعنی فاعل فعل لازم، فاعل فعل متعدی و مفعول از نظر حالت­نمایی نشانة خاصی ندارند و هر سه بی­نشان هستند. اما در زمان گذشته فاعل با یک واژه­بست غیرفاعلی که میزبان­های متفاوتی را بر می­گزیند، مضاعف­سازی می­شود؛ یعنی در زمان گذشته این گویش از نظام حالت کنایی پیروی می­کند. این الگو هم در افعال ساده و هم در افعال مرکب حاکم است. علاوه بر این لازم به ذکر است که دو مصدر ”خواستن“ و ”داشتن“ در بهبهانی هم در زمان حال و هم در زمان آینده از نظام حالت کنایی برخوردار هستند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

An analysis and description of case marking in four Persian dialects of Khuzestan

نویسندگان [English]

  • zahra Hamedi shirvan 1
  • Shahla Sharifi 2
  • Mahmmod Elyasi 3
چکیده [English]

Case marking is one way of showing grammatical relationships between the constituents in the sentences. In this study, case marking will be discussed in four Persian dialects of Khuzestan, namely Dezfuli, Shushtari, Behbahani and Hendijani. The data in this study have been collected through field study using a questionnaire for interviewing 33 native speakers of these dialects. Our theoretical basis is mainly Comrie (1978) which defines five language types based on case marking systems.
Data analysis revealed that case marking in Dezfuli, Shushtari and Hendijani is subjective and tense, modality and animacy of the subject or object have no effect on the case marking system in these three dialects. But data about Behbahani showed that tense is effective in case marking in this dialect. In present as well as in future transitive and intransitive clauses, case marking system is neutral. That is, the subject of the intransitive and transitive clauses and also the object have no marker and are all unmarked. It should be noted that in Behbahani, the Persian object marker “RA” is not used at all. But in the past tense, the subject is duplicated by a non-nominative clitic which can choose different hosts. That is, case marking in past tense is ergative. Also the verbs "want" and "have" in Behbahani, unlike other verbs, show ergative case marking, both in the past and in the present tenses.

کلیدواژه‌ها [English]

  • case marking
  • Persian dialects of Khuzestan
  • neutral
  • ergative
  • accent
آهی، محمد و رؤیا سیفی (1391). بررسی ساخت ارگاتیو در گویش تاتی درو. پژوهش­نامة ادبیات و زبان­شناسی دانشگاه آزاد اسلامی-واحد فیروزآباد، سال 1، شمارة 3، 11-24.
بابایی­بزاز، پروانه (1374). بررسی گویش دزفولی. پایان­نامة کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
حسن­دوست، محمد (1389). فرهنگ تطبیقی-موضوعی زبان­ها و گویش­های ایرانی نو. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
راستی­بهبهانی، امین (1388). گویش بهبهانی، دستور صرفی، واژگان معمول. تهران: طرح و اجرای کتاب.
-------------- (1391). بهبهانی، گویش یا لهجه؟ بررسی ساختار صرفی فعل در زبان محلی بهبهانی. مجلة ادبیات و زبان­های محلی ایران، دورة 3، 61-84.
راسخ­مهند، محمد و راحله ایزدی­فر (1390). تأثیر معرفگی بر نشانة مفعولی در زبان­های تاتی، تالشی و بلوچی. مجلة جستارهای زبانی، دورة 2، شمارة 1، 21-41.
------------- و زانیار نقش­بندی (1392). تأثیر قدرت موضوعات فعلی بر حالت­نمایی افتراقی: شواهدی از گویش هورامی. مجلة مطالعات زبان و گویش­های غرب ایران، سال ١، شمارة ١، ١-٢٢.
کدخدای طراحی، مهدی (1385). دستورِ لهجة شوشتری. پایان­نامة دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران.
کریمی، یادگار (1391). تحلیل نحوی ساخت کنایی بر پایة شواهدی از زبان کردی. مجلة زبان­پژوهی، سال 4، شمارة 7، 176-209.
---------- و معصومه هاشمی (1391). ساخت کنایی در گویش دشتی. مجلة پژوهش­های زبان­شناسی تطبیقی، سال 2، شمارة 4، 13-36.
---------- و الهام مقدم (1394). انطباق در زبان سهی. مجلة پژوهش­های زبان­شناسی تطبیقی، سال 5، شمارة 9، 185-203.
کلباسی، ایران (1388). فرهنگ توصیفی گونه­های زبانی ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
گرامی، شهرام (1385). توصیف دستگاه فعل در گویش بهبهانی. مجلة علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. ویژه­نامة زبان انگلیسی و زبان­شناسی، شمارة 108، 1-126.
معماری، مهران (1389). بررسی‌ و توصیف‌ زبان­شناختی‌ گویش‌ بهبهانی‌. اهواز: کردگار.
میردهقان، مهین­ناز و ژینا نوریان (1388). نشان­داری حالت ارگتیو و مطابقه در بند متعدی در گویش مرکزی زبان تالشی. مجلة اندیشه­های ادبی،دورة 1، شمارة 2، 1-20.
------------ و سعید یوسفی (1391). حالت و حالت­نمایی در وفسی. مجلة زبان­شناخت، سال 3، شمارة 1، 85-105.
وحیدیان کامیار، تقی و غلامرضا عمرانی(1382) دستور زبان فارسی (1).تهران: سمت.
Bisang, W. (2004). Dialectology and typology: an integrative perspective. Trends in Linguistics Studies and Monographs, 153, 11-46
Comrie, B. (1978). Ergativity. In W. Lehmann (Ed.), Syntactic Typology, Studies in the Phenomenology of Language (329 – 394).Austin: University of Texas Press
Croft, W. (2003). Typology and Universals (2nd edition). Cambridge: Cambridge University Press.
Crystal, D. (2003). A Dictionary of Linguistics & Phonetics (5th edition). United Kingdom: Blackwell publishing.
Korn, A. (2009). The Ergative System in Balochi from a Typological Perspective. Iranian Journal of Applied Studies, 1/1(1), 43–79.
Kortmann, B. & K. Lunkenheimer (2011). The Electronic World Atlas of Varieties of English (eWAVE). Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
Mackinnon, C. (1995), “Dezfuli and Shushtari”, Encyclopedia Iranica, VII, Fasc. 4: 350–354, Retrieved from http://www.iranicaonline.org/articles/dezful
McGregor, W. B. (2009). Typology of Ergativity. Language and Linguistics Compass, 3(1), 480–508.
Richards, J. C, J. T. Platt & H. Platt (1992). Longman Dictionary of Language Teaching & Applied Linguistics (2nd edition). Essex, England: Longman.
Tallerman, M. (2005). Understanding Syntax. London: Hodder Arnold.
Unvala, J. M. (1959). Contribution to Modern Persian Dialectology: the Luri and Dizfuli Dialects. Calcutta: Iran society.